غزل ۱۱۱۵ مولانا
۱ | ای آیِنِهیْ فَقیری جانیّ و چیزِ دیگر | وَیْ آن کِه در ضَمیری آنیّ و چیزِ دیگر | |
۲ | اَسْرارِ آسْمان را اندیشه و نَهان را | اَحْوالِ این و آن را دانیّ و چیزِ دیگر | |
۳ | تاریخِ بَرگُذشته بر اِنْسی و فرشته | خَطهای نانِبِشته خوانیّ و چیزِ دیگر | |
۴ | از غَیبْ حِصّهها را بِدْهی به مُسْتَحِقّان | وَزْ سینه غُصّهها را رانیّ و چیزِ دیگر |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!