غزل ۱۵۵۱ مولانا

 

۱ از اَصلْ چو حورْزاد باشیم شاید که همیشه شاد باشیم
۲ ما دادِ طَرَب دَهیم تا ما در عشقْ امیرِداد باشیم
۳ چون عشقْ بِنا نَهاد ما را دانی که نِکونَهاد باشیم
۴ در عشقِ تواَم گُشادْ دیده چون عشقِ تو باگُشاد باشیم
۵ ما را چو مُرادْ‌‌ بی‌مُرادی است پس ما همه بر مُراد باشیم
۶ چون بَنده بَندگانِ عشقیم کیْخُسرو و کیْقُباد باشیم
۷ چون یوسُفِ آن عَزیزِ مصریم هر چند که در مَزاد باشیم
۸ بر چهره یوسُفی حِجابی‌‌‌‌ست اَنْدَر پَسِ پَرده راد باشیم
۹ خود بادْ حِجاب را رُبایَد ما مُنتظرانِ باد باشیم
۱۰ ما دلْ به صَلاحِ دین سِپُردیم تا در دلِ او به یاد باشیم

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *