غزل ۳۵ مولانا

 

۱ ای یارِ ما، دِلْدارِ ما، ای عالَمِ اسرارِ ما ای یوسُفِ دیدارِ ما، ای رونَقِ بازارِ ما
۲ نَکْ بَر دَمِ امسالِ ما، خوش عاشق آمد پارِ ما ما مُفْلِسانیم و تویی، صد گنج و صد دینارِ ما
۳ ما کاهِلانیم و تویی، صد حَجّ و صد پیکارِ ما ما خُفتگانیم و تویی، صد دولتِ بیدارِ ما
۴ ما خَستگانیم و تویی، صد مَرهَمِ بیمارِ ما ما بَس خَرابیم و تویی، هم از کَرَمْ مِعْمارِ ما
۵ من دوش گفتم عشق را ای خُسروِ عَیّار ما سَر دَرمَکَشْ مُنکِر مَشو، تو بُرده‌یی دَستارِ ما
۶ واپَس جوابم داد او نی از تو است این کارِ ما چون هر چه گویی وادَهَد، همچون صَدا کُهْسارِ ما
۷ من گفتَمَش خود ما کُهیم و این صَدا گُفتارِ ما زیرا که کُهْ را اختیاری نَبْود ای مُختارِ ما

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *