غزل ۵۷۷ مولانا

 

۱ چو برقی می‌جَهَد چیزی عَجَب آن دِلْسِتان باشد؟ از آن گوشه چه می‌تابد عَجَب آن لَعْلِ کان باشد؟
۲ چی است از دور آن گوهر عَجَب ماه است یا اَخْتَر؟ که چون قَنْدیلِ نورانی مُعَلَّق زاسْمان باشد
۳ عَجَب قِنْدیلِ جان باشد دَرَفشِ کاویان باشد؟ عَجَبْ آن شمعِ جان باشد که نورش بی‌کَران باشد؟
۴ گَر از وِیْ دَرفَشان گَردی زِ نورش بی‌نشان گَردی نِگَه دار این نشانی را میانِ ما نشان باشد
۵ اَیا ای دلْ بَرآوَر سَر که چَشمِ توست روشن‌تَر بِمال آن چَشم و خوش بنْگَر که بینی هر چه آن باشد
۶ چو دیدی تاب و فَرِّ او فَنا شو زیرِ پَرِّ او اَزیرا بَیضهٔ مُقْبِلْ به زیرِ ماکیان باشد
۷ چو ما اَنْدَر میان آییم او از ما کَران گیرد چو ما از خود کَران گیریم او اَنْدَر میان باشد
۸ نِمایَد ساکِن و جُنْبان نه جُنبان است و نه ساکن نِمایَد در مکان لیکِن حقیقتْ بی‌مکان باشد
۹ چو آبی را بِجُنبانی میانِ نورْ عکسِ او بِجُنبَد از لَگَن بینیّ و آن از آسْمان باشد
۱۰ نه آن باشد نه این باشد صَلاحُ الْحَقّ و دین باشد اگر هَمدَمْ امین باشد بگویم کان فُلان باشد

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *