غزل ۸۱ مولانا
۱ | ای ساقیِ جانْ پُر کُن، آن ساغَرِ پیشین را | آن راهزَنِ دل را، آن راهبُرِ دین را | |
۲ | زان میْ که زِ دل خیزد، با روح دَرآمیزَد | مَخْمور کُند جوشَش، مَر چَشمِ خدابین را | |
۳ | آن بادهی انگوری، مَر اُمَّتِ عیسی را | و این بادهی مَنصوری، مَر اُمَّتِ یاسین را | |
۴ | خُمهاست از آن باده، خُمهاست ازین باده | تا نَشْکَنی آن خُم را، هرگز نَچَشی این را | |
۵ | آن باده به جُز یکدَم، دل را نکُنَد بیغَم | هرگز نکُشَد غَم را، هرگز نکَنَد کین را | |
۶ | یک قطره ازین ساغَر، کارِ تو کُند چون زَر | جانَم به فِدا بادا، این ساغَرِ زَرّین را | |
۷ | این حالت اگر باشد، اغلب به سَحَر باشد | آن را که بَراَنْدازَد، او بِسْتر و بالین را | |
۸ | زنهار که یارِ بَد، از وَسوَسه نَفْریبَد | تا نَشْکَنی از سُستی، مَر عَهدِ سَلاطین را | |
۹ | گَر زَخم خوری بر رو، رُو زَخم دِگَر میجو | رُستم چه کُند در صَف، دستهیْ گُل و نَسرین را |
#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش دانلود فایل
سلام و درود بر شما
بسیار کار فرهنگی جالب و جذابی است این گونه شعرهای حضرت مولانا را گذاشتن و غرق و محو شدن در دنیای این عارف بزرگوار و گران قدر
خدا قوت و مچکر🙂
درودها بر شما
هر چه هست از عنایات حق و حضرت شمس و مولاناست. امید که همواره از دریای معرفت این بزرگان بهره ها ببریم.
با سلام وتشکراز شما شرح این غزل راکجا میشود دید
با سلام و درود از سابت خوبتون و زحماتی که می کشید
فقط بیت آخر اعراب روی کلمه ( رو ) دوم رُو صحیح که اشتباه درج شده
سلامی چو بوی خوش آشنایی
دمتون گرم که اینقدر دل ما رو حال میارید ، بدون خم ، بدون باده
دست مریزاد
اجرکم عند الله