مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۲۸ – در بَیانِ قَوْلِ رَسول عَلَیْهِ‌السَّلام لا رَهْبانیَّةَ فِی‌الْاِسْلام

 

۵۷۴ بَر مَکَن پَر را و دلْ بَر کَن ازو زان که شَرطِ این جِهاد آمد عَدو
۵۷۵ چون عَدو نَبْوَد جِهاد آمد مُحال شَهوتَت نَبْوَد نباشد اِمْتِثال
۵۷۶ صَبر نَبْوَد چون نباشد مَیْلِ تو خَصْم چون نَبْوَد چه حاجَتْ حَیْلِ تو؟
۵۷۷ هین مَکُن خود را خَصی رَهْبان مَشو زان که عِفَّت هست شَهْوت را گِرو
۵۷۸ بی‌هوا نَهی از هوا ممکِن نبود غازی‌یی بر مُردگان نَتْوان نِمود
۵۷۹ اَنْفِقوا گفته‌ست پَس کَسْبی بِکُن زان که نَبْوَد خَرجْ بی‌دَخْلِ کُهُن
۵۸۰ گر چه آوَرْد اَنْفِقوا را مُطْلَق او تو بِخوان که اِکْسِبوا ثُمَّ انْفِقوا
۵۸۱ هم‌چُنان چون شاه فَرمود اِصْبِروا رَغْبَتی باید کَزْآن تابی تو رو
۵۸۲ پَس کُلُوا از بَهْرِ دامِ شَهْوت است بَعد ازان لاتُسْرِفوا آن عِفَّت است
۵۸۳ چون که مَحْمولٌ بِهِ نَبْوَد لَدَیْه نیست ممکنْ بودِ مَحمولٌ عَلَیْه
۵۸۴ چون که رنجِ صَبر نَبْوَد مَر تورا شَرط نَبْوَد پَس فرونایَد جَزا
۵۸۵ حَبَّذا آن شَرط و شادا آن جَزا آن جَزایِ دل‌نَوازِ جانْ‌فَزا

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *