مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۳۹ – قِصِهٔ مَحْبوس شُدنِ آن آهوبَچه در آخُرِ خَران و طَعنهٔ آن خَران بر آن غَریبْ گاه به جنگ و گاه به تَسْخَر و مُبْتَلی گشتنِ او به کاهِ خُشک که غذایِ او نیست و این صِفَتِ بَندهٔ خاصِ خداست میانِ اَهْلِ دنیا و اَهْلِ هوا و شَهْوت که اَلْاِسْلامُ بَدَا غَریبًا وَ سَیَعُودُ غَریبًا فَطُوبی لِلْغُرَباءِ صَدَقَ رَسولُ الله

 

۸۳۳ آهوی را کَرد صَیّادی شِکار اَنْدَر آخُر کَرَدش آن بی‌زینْهار
۸۳۴ آخُری را پُر زِ گاوان و خَران حَبْسِ آهو کرد چون اِسْتَمگَران
۸۳۵ آهو از وَحشت به هر سو می‌گُریخت او به پیشِ آن خَرانْ شب کاه ریخت
۸۳۶ از مَجاعَت و اِشْتِها هر گاو و خَر کاه را می‌خورْد خوش تَر از شِکَر
۸۳۷ گاه آهو می‌رَمید از سو به سو گَهْ زِ دود و گَرْدِ کَهْ می‌تافت رو
۸۳۸ هرکِه را با ضِدّ خود بُگْذاشتند آن عُقوبَت را چو مرگ اِنْگاشتند
۸۳۹ تا سُلَیمان گفت که آن هُدهُد اگر عَجْز را عُذری نگوید مُعْتَبَر
۸۴۰ بُکْشَمَش یا خود دَهَم او را عَذاب یک عَذابِ سختْ بیرون از حِساب
۸۴۱ هان کُدام است آن عَذاب؟ ای مُعْتَمَد در قَفَس بودن به غیرِ جِنْسِ خَود
۸۴۲ زین بَدَن اَنْدَر عَذابی ای بَشَر مُرغِ روحَت بَسته با جِنْسی دِگَر
۸۴۳ روحْ بازاست و طَبایِعْ زاغ‌ها دارد از زاغان و جُغْدانْ داغ‌ها
۸۴۴ او بِمانْده در میانْشان زارْزار هَمچو بوبَکْری به شهرِ سبزوار

#دکلمه_مثنوی

#داستانهای_مثنوی_مولانا

شکارچیی آهویی را شکار کرد و او را در آخوری که خرها و گاوها ساکن آن بودند گذاشت. آهو از وحشت خرها و گاوها این سو و آن سو می پرید. شکارچی شبهنگام مقداری کاه در آخُر ریخت و خرها و گاوها از شدت گرسنگی و اشتهای زیاد، آن را همانند شکر می خوردند. آن آهوی بیچاره گاهی از این سو به آن سو می رمید و گاهی صورتش را از کاه و دوده آخُر پاک می کرد.

اگر کسی را با ناهمجنس خود همنشین کنند، گویی که او را به مرگ نزدیک کرده اند.

همنشینی با همدلان و همفکران جهنم را برای انسان به بهشت تبدیل می کند و قرار گرفتن در میان کسانی که تو را درک نمی کنند و ارزشهایشان امور پست و فانی است، حتی اگر در باغ و بوستان باشیم، جهنمی برای ما خواهد بود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *