مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۶۳ – بَیانِ آن که عَطایِ حَقّ و قُدرتْ موقوفِ قابلیَّت نیست هَمچون دادِ خَلْقان که آن را قابلیَّت باید زیرا عَطا قَدیم است و قابلیَّت حادِث عَطا صِفَتِ حَقّ است و قابلیَّت صِفَتِ مَخْلوق و قدیمْ موقوفِ حادِث نباشد و اگر نه حُدوثْ مُحال باشد

 

۱۵۳۷ چارهٔ آن دلْ عَطایِ مُبْدِلی‌ست دادِ او را قابلیَّت شَرط نیست
۱۵۳۸ بلکه شَرطِ قابلیَّت دادِ اوست داد لُبّ و قابلیَّت هست پوست
۱۵۳۹ این که موسی را عصا ثُعبان شود هَمچو خورشیدی کَفَش رَخشان شود
۱۵۴۰ صد هزاران مُعْجِزاتِ اَنْبیا کان نگُنجَد در ضَمیر و عقلِ ما
۱۵۴۱ نیست از اَسْباب تَصْریفِ خداست نیست‌ها را قابلیَّت از کجاست؟
۱۵۴۲ قابلی گَر شَرطِ فِعْلِ حَق بُدی هیچ مَعْدومی به هستی ناآمَدی
۱۵۴۳ سُنَّتی بِنْهاد و اَسْباب و طُرُق طالبان را زیرِ این اَزْرَقْ تُتُق
۱۵۴۴ بیش‌تَر اَحْوالْ بر سُنَّت رَوَد گاه قُدرتْ خارِقِ سُنَّت شود
۱۵۴۵ سُنَّت و عادت نَهاده با مَزه باز کرده خَرْقِ عادتْ مُعجزه
۱۵۴۶ بی‌سَبَب گَر عِزّ به ما موصول نیست قُدرت از عَزْلِ سَبَب مَعْزول نیست
۱۵۴۷ ای گرفتارِ سَبَب بیرون مَپَر لیکْ عَزْلِ آن مُسَبّب ظَنْ مَبَر
۱۵۴۸ هر چه خواهد آن مُسَبّب آوَرَد قُدرتِ مُطْلَقْ سَبَب‌ها بَر دَرَد
۱۵۴۹ لیکْ اَغْلَب بر سَبَب رانَد نَفاذ تا بِدانَد طالبی جُستن مُراد
۱۵۵۰ چون سَبَب نَبْوَد چه رَهْ جویَد مُرید؟ پَس سَبَب در راه می‌باید بِدید
۱۵۵۱ این سَبَب‌ها بر نَظَرها پَرده‌هاست که نه هر دیدارِ صُنعَش را سِزاست
۱۵۵۲ دیده‌‌یی باید سَبَب سوراخ کُن تا حُجُب را بَر کَنَد از بیخ و بُن
۱۵۵۳ تا مُسَبِب بیند اَنْدَر لامَکان هَرزِه دانَد جَهْد و اِکْساب و دُکان
۱۵۵۴ از مُسَبّب می‌رَسَد هر خیر و شَر نیست اَسْباب و وَسایِط ای پدر
۱۵۵۵ جُز خیالی مُنْعَقِد بر شاه‌راه تا بِمانَد دورِغَفْلَت چند گاه

#دکلمه_مثنوی

1 پاسخ

تعقیب

  1. […] چارۀ آن دلْ عَطایِ مُبْدِلی‌ست دادِ او را قابلیَّت شَر… […]

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *