مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۸۶ – حکایت در تقریر این سخن که چندین گاه گفت ذکر را آزمودیم مدتی صبر و خاموشی را بیازماییم
۲۱۵۰ | چند پُختی تَلْخ و تیز و شورْگَز؟ | این یکی بار اِمْتِحانْ شیرین بِپَز | |
۲۱۵۱ | آن یکی را در قیامَت زِ انْتِباه | در کَف آید نامهٔ عِصیانْ سیاه | |
۲۱۵۲ | سَرْسِیَه چون نامههایِ تَعْزیه | پُر مَعاصی مَتْنِ نامه وْ حاشیه | |
۲۱۵۳ | جُمله فِسْق و مَعْصیَت بُد یک سَری | هَمچو دارُالْحَرْبْ پُر از کافری | |
۲۱۵۴ | آن چُنان نامه یْ پَلیدِ پُر وَبال | در یَمین نایَد دَرآیَد در شِمال | |
۲۱۵۵ | خود همینجا نامهٔ خود را بِبین | دستِ چپ را شاید آن یا در یَمین؟ | |
۲۱۵۶ | موزهٔ چَپْ کَفشِ چَپْ هم در دُکان | آنِ چَپ دانیش پیش از اِمْتِحان | |
۲۱۵۷ | چون نباشی راستْ میدان که چَپی | هست پیدا نَعْرهٔ شیر و کَپی | |
۲۱۵۸ | آن که گُل را شاهِد و خوشبو کُند | هر چَپی را راستْ فَضْلِ او کُند | |
۲۱۵۹ | هر شِمالی را یَمینی او دَهَد | بَحْر را ماءِ مَعینی او دَهَد | |
۲۱۶۰ | گَر چَپی با حَضرتِ او راست باش | تا بِبینی دَستْبُردِ لُطف هاش | |
۲۱۶۱ | تو رَوا داری که این نامه یْ مَهین | بُگْذرد از چَپ دَر آیَد در یَمین؟ | |
۲۱۶۲ | این چُنین نامه که پُرظُلْم و جَفاست | کی بُوَد خود دَرخورْ اَنْدَر دستِ راست؟ |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!