مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۹۱ – یافته شدن گوهر و حلالی خواستن حاجبکان و کنیزکان شاهزاده از نصوح

 

۲۲۸۷ بَعد از آن خَوْفی هَلاکِ جان بُده مُژده‌ها آمد که اینک گُم شُده
۲۲۸۸ بانگ آمد ناگهان که رَفت بیم یافت شُد گُم گشته آن دُرّ یَتیم
۲۲۸۹ یافت شُد وَنْدَر فَرَح دَر بافتیم مُژدگانی دِهْ که گوهر یافتیم
۲۲۹۰ از غَریو و نَعْره و دَسْتَک زَدن پُر شُده حَمّامْ قَدْ زالّ الْحَزَن
۲۲۹۱ آن نَصوحِ رَفته باز آمد به خویش دید چَشمَش تابِشِ صد روز بیش
۲۲۹۲ می حَلالی خواست از وِیْ هر کسی بوسه می‌دادند بر دَستَش بَسی
۲۲۹۳ بَد گُمان بردیم و کُن ما را حَلال گوشتِ تو خوردیم اَنْدَر قیل و قال
۲۲۹۴ زان که ظَنّ جُمله بر وِیْ بیش بود زان که در قُربَت زِ جُمله پیش بود
۲۲۹۵ خاص دَلّاکَش بُد و مَحْرَم نَصوح بلکه هَمچون دو تَنی یک گشته روح
۲۲۹۶ گوهر اَرْ بُرده‌ست او بُرده‌ست و بَس زو مُلازِم‌تَر به خاتون نیست کَس
۲۲۹۷ اَوَّل او را خواست جُستن در نَبَرد بَهْرِ حُرمَت داشتش تاخیر کرد
۲۲۹۸ تا بُوَد کان را بِیَندازد به جا اَنْدَرین مُهْلَت رَهانَد خویش را
۲۲۹۹ این حَلالی‌ها ازو می‌خواستند وَزْ برایِ عُذرْ برمی‌خواستند
۲۳۰۰ گفت بُد فَضْلِ خدایِ دادگَر وَرْنه زآنْچِم گفته شُد هستم بَتَر
۲۳۰۱ چه حَلالی خواست می‌باید زِ من؟ که مَنَم مُجْرِم‌تَرِ اَهْلِ زَمَن
۲۳۰۲ آنچه گُفتَندَم زِ بَد از صد یکی‌ست بر من این کَشف است اَرْ کَس را شکی‌ست
۲۳۰۳ کَس چه می‌داند زِ من جُز اَنْدکی از هزاران جُرم و بَد فِعْلَم یکی
۲۳۰۴ من هَمی‌دانم وَ آن سَتّارِ من جُرم‌ها و زشتیِ کِردارِ من
۲۳۰۵ اَوَّل اِبْلیسی مرا اُستاد بود بَعد از آن اِبْلیس پیشَم باد بود
۲۳۰۶ حَقْ بِدید آن جُمله را نادیده کرد تا نگردم در فَضیحَت رویْ‌زَرد
۲۳۰۷ بازْ رَحمَت پوستین دوزیم کرد توبهٔ شیرینْ چو جانْ روزیم کرد
۲۳۰۸ هر چه کردم جُمله ناکرده گرفت طاعَتِ ناکرده آوَرْده گرفت
۲۳۰۹ هَمچو سَرو و سوسَنَم آزاد کرد هَمچو بَخْت و دولَتَم دِلْشاد کرد
۲۳۱۰ نامِ من در نامهٔ پاکان نوشت دوزخی بودم بِبَخشیدَم بهشت
۲۳۱۱ آه کردم چون رَسَن شُد آهِ من گشت آویزان رَسَن در چاهِ من
۲۳۱۲ آن رَسَن بِگْرفتم و بیرون شُدم شاد و زَفْت و فَربه و گُلگون شُدم
۲۳۱۳ در بُنِ چاهی هَمی‌بودم زَبون در همه عالَم نمی‌گُنجَم کُنون
۲۳۱۴ آفرین‌ها بر تو بادا ای خدا ناگهان کردی مرا از غَمْ جُدا
۲۳۱۵ گَر سَر هر مویِ من یابَد زبان شُکرهایِ تو نَیایَد در بَیان
۲۳۱۶ می‌زَنَم نَعْره دَرین روضه وْ عُیون خَلْق را یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمون

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *