مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۴۶ – تَرجیح نَهادنِ نَخْچیرانْ تَوکُّل را بر اِجْتِهاد

 

۹۲۰ قوم گُفتَندَش که کَسْب از ضَعفِ خَلْق لُقمۀ تَزویر دان بر قَدْرِ حَلْق
۹۲۱ نیست کَسْبی از تَوکُّل خوب‌تَر چیست از تَسْلیمْ خود محبوب‌تَر؟
۹۲۲ بَسْ گُریزند از بَلا سویِ بَلا بَسْ جَهَند از مارْ سویِ اَژدَها
۹۲۳ حیله کرد انسان و حیله‌ش دام بود آن کِه جان پِنْداشت، خونْ‌آشام بود
۹۲۴ دَر بِبَست و دُشمن اَنْدَر خانه بود حیلۀ فرعونْ زین افسانه بود
۹۲۵ صد هزاران طِفْل کُشت آن کینه‌کَش وان کِه او می‌جُست اَنْدَر خانه‌اَش
۹۲۶ دیدۀ ما چون بَسی عِلَّت در اوست رو فنا کُن دیدِ خود در دیدِ دوست
۹۲۷ دیدِ ما را دیدِ او نِعْمَ اَلْعِوَض یابی اَنْدَر دیدِ او کُلِّ غَرَض
۹۲۸ طِفْلْ تا گیرا و تا پویا نبود مَرکَبَش جُز گَردنِ بابا نبود
۹۲۹ چون فُضولی گشت و دست و پا نِمود در عَنا افتاد و در کور و کَبود
۹۳۰ جان‌هایِ خَلْق پیش از دست و پا می‌پَریدند از وَفا اَنْدَر صَفا
۹۳۱ چون به اَمرِ اِهْبِطوا بَندی شُدند حَبْسِ خشم و حِرص و خُرسَندی شُدند
۹۳۲ ما عِیالِ حَضرَتیم و شیرْخواه گفت اَلْخَلْقُ عِیالٌ لِلْاِلهْ
۹۳۳ آن که او از آسْمان باران دَهَد هم تواند کو زِ رَحْمَت نان دَهَد

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *