مثنوی مولانا – دفتر چهارم – بخش ۱۵ – گُفتنِ آن جُهود عَلی را کَرَّم اللهُ وَجْهَهُ که اگر اِعْتِماد داری بر حافِظیّ حَق از سَرِ این کوشْک خود را دَر اَنْداز و جواب گفتنِ امیرالمؤمنین او را

 

۳۵۲ مُرتضی را گفت روزی یک عَنود کو زِ تَعْظیمِ خدا آگَهْ نبود
۳۵۳ بر سَرِ بامیّ و قَصری بَسْ بُلَند حِفْظِ حَق را واقِفی ای هوشْمَند؟
۳۵۴ گفت آری او حَفیظ است و غَنی هستیِ ما را زِ طِفْلیّ و مَنی
۳۵۵ گفت خود را اَنْدَر اَفْکَن هین زِ بام اِعْتِمادی کُن به حِفْظِ حَقْ تمام
۳۵۶ تا یَقین گرددمرا ایقانِ تو وِ اعْتِقادِ خوبِ با بُرهانِ تو
۳۵۷ پَس امیرش گفت خامُش کُن بُرو تا نَگَردد جانْت زین جُرات گِرو
۳۵۸ کِی رَسَد مَر بَنده را که با خدا آزمایش پیش آرَد زِابْتِلا؟
۳۵۹ بَنده را کِی زَهْره باشد کَزْ فُضول اِمْتِحان حَق کُند؟ ای گیجِ گول
۳۶۰ آن خدا را می‌رَسَد کو اِمْتحان پیش آرَد هر دَمی با بَندگان
۳۶۱ تا به ما ما را نِماید آشِکار که چه داریم از عَقیده در سِرار
۳۶۲ هیچ آدم گفت حَق را که تو را اِمْتِحان کردم دَرین جُرم و خَطا؟
۳۶۳ تا بِبینَم غایَتِ حِلْمَت شَها؟ اَهْ کِه را باشد مَجال این کِه را؟
۳۶۴ عقلِ تو از بَسْ که آمد خیره ‌سَر هست عُذْرَت از گُناهِ تو بَتَر
۳۶۵ آن کِه او اَفْراشت سَقْفِ آسْمان تو چه دانی کردن او را اِمْتِحان؟
۳۶۶ ای نَدانِسته تو شَرّ و خیر را اِمْتِحان خود را کُن آن گَهْ غَیْر را
۳۶۷ اِمْتِحانِ خود چو کردی ای فُلان فارغ آیی زِ امْتِحان دیگران
۳۶۸ چون بِدانِستی که شِکَّردانه‌‌یی پَس بِدانی کَاهْلِ شِکَّرخانه‌‌یی
۳۶۹ پَس بِدان بی‌اِمْتحانی که اِله شِکَّری نَفْرسْتَدَت ناجایْگاه
۳۷۰ این بِدان بی‌اِمْتِحانْ از عِلْمِ شاه چون سری نَفْرسْتَدَت در پای گاه
۳۷۱ هیچ عاقِل اَفْکَنَد دُرِّ ثَمین در میانِ مُسْتَراحی پُر چَمین؟
۳۷۲ زانکه گندم را حَکیم آگَهی هیچ نَفْرسْتَد به اَنْبارِ کَهی
۳۷۳ شیخ را که پیشوا و رَهْبراست گر مُریدی اِمْتِحان کرد او خَرست
۳۷۴ اِمْتِحانَش گر کُنی در راهِ دین هم تو گردی مُمْتَحَن ای بی‌یَقین
۳۷۵ جُرات و جَهْلَت شود عُریان و فاش او بِرِهنه کِی شود زان اِفْتِتاش؟
۳۷۶ گَر بِیایَد ذَرّه سَنْجَد کوه را بَر دَرَد زان کُهْ تَرازوش ای فَتی
۳۷۷ کَزْ قیاسِ خود تَرازو می‌تَنَد مَردِ حَق را در تَرازو می‌کُند
۳۷۸ چون نگُنجَد او به میزانِ خِرَد پَس تَرازویِ خِرَد را بَر دَرَد
۳۷۹ اِمْتِحان هَمچون تَصرُّف دان دَرو تو تَصرُّف بر چُنان شاهی مَجو
۳۸۰ چه تَصرُّف کرد خواهد نَقْش‌ها بر چُنان نَقّاشْ بَهرِ اِبْتِلا؟
۳۸۱ اِمْتِحانی گَر بِدانِست و بِدید نی که هم نَقّاشْ آن بر وِیْ کَشید؟
۳۸۲ چه قَدَر باشد خود این صورت که بَست پیشِ صورت‌ها که در عِلْمِ وِیْ است؟
۳۸۳ وَسوَسه‌یْ این اِمْتحان چون آمَدَت بَختِ بَد دان کآمَد و گَردن زَدَت
۳۸۴ چون چُنین وَسْواس دیدی زودْ زود با خدا گَرد و دَرآ اَنْدَر سُجود
۳۸۵ سَجْده گَهْ را تَر کُن از اشکِ رَوان کِی خدا تو وارَهانَم زین گُمان
۳۸۶ آن زمان کِتْ اِمْتِحان مَطلوب شُد مَسجدِ دینِ تو پُر خَرّوب شُد

#دکلمه_مثنوی

#داستانهای_مثنوی_مولانا
روزی یک فرد مغرض و بدخواه به حضرت علی رسید و ایشان را خطاب قرار داد که فرض کن بر بام یک قصر بلندی قرار داری و از اینکه خداوند هم حافظ تو است اطمینان داری. با این حساب، خودت را از بام بیانداز تا خدا را امتحان کرده باشی که آیا مراقب و حافظ هست یا نه؟ حضرت علی به او گفتند که خاموش باش تا جانت از این سخنان یاوه آسیب ندیده است. انسان در جایگاهی نیست که خداوند را مورد آزمون و سوال و امتحان قرار دهد. تو خیلی گیج و ساده هستی که جرات می کنی چنین حرفی بزنی و خداوند را مورد آزمایش قرار دهی؟! آن کسی که بایسته و شایسته امتحان کردن و آزمودن است، خداوند می باشد. او بندگان را امتحان می کند تا آنها را به خودشان نشان دهد و نقاط ضعف و قوتشان را پیدا کنند. آیا حضرت آدم به خداوند گفت که “من تو را مورد آزمایش قرار می دهم تا غایت صبر و بردباری تو را امتحان کنم؟”. تو خیره سر هستی و گناهکاری و عذر تو هم از گناهت بدتر است. تو که قدرت تشخیص خیر و شر را نداری، بهتر است خودت را امتحان کنی و وقتی که خودت را مورد آزمون قرار می دهی، از امتحان کردن دیگران بی نیاز می شوی. اگر با امتحان خودت فهمیدی که در وجودت شِکَر قرار دارد، پی می بری که از ساکنان شکرخانه هستی.

 

16 پاسخ
  1. روهام
    روهام گفته:

    جواب اصلا منطقی و قابل درک نیست بهتره با قدرت اختیار و انتخاب انسان پاسخ داده بشه تا موارد بیهوده و صورت مساله رو گردن پرسنده سوال بیاندازینم!

    پاسخ
  2. سمیرا
    سمیرا گفته:

    با سلام ، جواب حضرت علی ( ع) بسیار درست است اولا ما در جایگاهی نیستیم که خدا رو امتحان کنیم بعد هم خدا به ما عقل داده که توسط اون تشخیص بدیم که چه کاری خطاست پریدن از بلندی که احتمال مرگ یا قطع نخاع و فلج ابدی یا آسیب های جسمانی شدید حتی در صورت زنده ماندن هست با توجه به قدرت درک و ادراک انسان کاری نادرست است پس ما نمیتوانیم با اختیار خود کار نادرست انجام بدیم و بعد از خدا توقع حفظ و نگهبانی داشته باشیم اینجا خدا ما رو به طور غير مستقیم یاری کرده که به ما قدرت عقل و تصمیم گیری داده و ما باید از عقلمون استفاده کنیم مفهوم اختیار ، استفاده از اون با توجه به قدرت تعقل و دوراندیشی ماست

    پاسخ
    • مهدیار
      مهدیار گفته:

      احسنت خیلی خوب توضیح دادید.. خدا به بندگانش عقل رو بعنوان وسیله تشخیص خیر و شر و دفع خطر داده..

      پاسخ
  3. ناصر
    ناصر گفته:

    سلام
    چنانچه محتویات را در کانال تلگرام بگنجانید به راحتی در دسترس عموم قرار می گیرد و افراد زیادی استفاده می کنند
    با تشکر

    پاسخ
    • احسان اشرفی
      احسان اشرفی گفته:

      تا جای ممکن این کار صورت می گیرد و هر مطلبی که در سایت قرار بگیرد در داخل کانال تلگرام نیز اعلام می شود.

      پاسخ
  4. محمد
    محمد گفته:

    ۱۴۰۰ سال پیش با علم مردم آن زمان این جواب جایز بوده حالا که مردم از نظر علم به جایی رسیدند که پاسخ حضرت علی رو غیر منطقی مینامند لطفا یه پاسخ منطقی بدهند تا ما هم استفاده کنیم .با تشکر

    پاسخ
  5. فیروزی
    فیروزی گفته:

    آنچه گفتم می گویم به قدر فهم توست/مردم اندر حسرت فهم درست
    در نیابد حال پخته هیچ خام / پس سخن کوتاه باید والسلام

    پاسخ
  6. مرتضی
    مرتضی گفته:

    یقینا جواب امام علی در اون دوره کاملا درست بوده و قابل فهم برای اون مردمان بوده،چرا که اگه از قانون جاذبه گفته میشد هیچوقت مردم اون زمان نمی‌فهمیدند،جاذبه از بدو بوده و حال اینکه بعدها کشف شد،از بلندی پریدن باعث مرگ یا عواقب بعدی میشه،ما چه درکی از این پرسش و پاسخ میکنیم درسته نه منطقی یا غیرمنطقی بودن جواب!ما ز قرآن پند برداشتیم/ پوست آن را از بر خران بگذاشتیم

    پاسخ
  7. پیمان
    پیمان گفته:

    در زمان حضرت عیسی ع نیز شخصی از ایشان درخواست مشابه ای دارد که حضرت میفرمایند: خداوند را در آزمایش میاورید

    پاسخ
  8. میلاد
    میلاد گفته:

    روزي در جايي مي خواندم
    كه شيطان مسيح را به بالاي برج اورشليم برد و گفت:
    اگر تو وابسته و عزيز خدايي، از اين بالا بپر تا خداي تو، تو را نجات دهد!
    مسيح آرام آرام شروع به پايين آمدن از برج كرد.
    شيطان پرسيد، چي شد؟ به خدايت اعتماد نداري؟!
    مسيح پاسخ گفت:
    مكتوب است كه تا زمانی که ميتواني از طريق عقلت عاقبت کاری را بفهمي، خدايت را امتحان نكن!
    .
    .
    هميشه اين حكايت براي من يادآور بيداري عقلانيت در زندگي روزمره بوده است و هيچوقت خوف نكردم كه تا آنجا كه مي توانم با هر كاري سر به آسمان نگيرم و استمداد نطلبم چون او بزرگترين معجزه اش را كه عقلانيت است، قبلا به ما هديه داده است.

    نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که عقل است را نمی بینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم. اگر از این نعمت بهتر استفاده کنیم خودش شروع خیلی معجزات خواهد بود

    اين جمله رو به يادگار داشته باشیم که
    زمین بهشت میشوداگرمردم بفهمند
    هیچ چیز عیب نیست جز قضاوت کردن دیگران. هیچ چیزگناه نیست جز خیانت به حق‌الناس
    هیچ ثوابی بهتر نیست جز خدمت به دیگران
    وهیچکس اسطوره نیست مگردرمهربانی وانسانیت🌹🙏

    پاسخ
    • مهنور
      مهنور گفته:

      بسیار زیبا
      ممنون از شما و انتقال تجربه ی سخصی خودتون
      بنده هم با نظر شما موافق ام

      پاسخ
  9. زهرا
    زهرا گفته:

    با سلام و خدا قوت حضرت علی علیه السلام دو پاسخ به سوال آن شخص میدهد
    یکی اینکه می گوید خدا را نباید امتحان کرد.در دنبا هم همین گونه هست کسی که مرتبه بالاتر و اگاهی بیشتری دارد از کسی که در مرتبه پایین هست امتحان میگیرد . هیچ دانش اموزی نمیتواند از معلم حود امتحان بکیرد.
    و اما پاسخ دوم که امام میگوید تو از خودت امتحان بگیر تا خودت را بشناسی وقتی خودت را شناحتی پی میبیری که تو هم از جنس شکر یا خدا هستی و دیگری نیازی به امتحان نمی بینی
    و اما نکته اینجاست که فرد سوال کننده اگاهی بسیار پایینی دارو نهایت سوال او میتوانست اینگونه باشد که خدا چگونه حامی ماست؟
    پر واضح هست که حمایتهای زیادی خدا از بنده اش کرده اینکه تمام کائنات را برای او خلق کرده و ایمکه به او عقل داده ، قدرت آفرینش داده و قوانینی خلق کرده که میتوان به نفع یا علیه حود از ان بهره ببریم.و به بشر احنیار داده …

    پاسخ
  10. ابوالفضل
    ابوالفضل گفته:

    ۸» آيا براى او دو چشم قرار نداديم. «۹» و يك زبان و دو لب؟ «۱۰» و دو راه (خير و شرّ) را به او نمايانديم. «۱۱» امّا او در آن گردنه سخت قدم نگذاشت. «۱۲» و چه مى‌دانى كه آن گردنه چيست؟ «۱۳» آزاد كردن برده. «۱۴» يا غذا دادن به روز گرسنگى. «۱۵» به يتيمى خويشاوند «۱۶» نکته آموزشی؛خرد (تقکر واندیشه نیک)و ادب (شعور وتربیت خانوادگی) وکتاب خدا (مطالعه وخواندن)دیگه اختیارباخوده انسانه

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *