http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-02 16:19:382020-01-02 16:19:38مقدمه ولد نامه به قلم سلطان ولد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-02 16:24:242020-01-03 15:43:41ولدنامه سلطان ولد - بخش ۱ - در بیان آنکه حق تعالی از همه مخلوقات و موجودات ظاهرتر است و از غایت پیدایی پنهان است
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-02 16:45:032020-01-02 16:45:03ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲ - در بیان آنکه ظاهر آدم محسوس است و مجسم، مقامش هم لایق او باشد محسوس و مجسم و روح را که معنوی است و بیچون مقامش هم معنوی و بیچون باشد. آسمان و زمین خانۀ اجسام است و عالم بیچون که اصل هستی هاست مقام ارواح است پس این عالم آخُر باشد و عالم آخرت سرا. از آن جهت پیغامبر علیه السلام جسم را مرکب خواند که «نفسک مطيتک فارفق بها» پس عیسی علیه السلام بر این صورت نرفته باشد بر آسمانی رفته باشد که آن بر این حاکم است و آن آسمان انوار و صفات خداست. و در تقریر آنکه شرط است دو بار زائیدن آدمی را یکی از مادر و بار دیگر از تن و هستی خود. تن مثال بیضه است. گوهر آدمی باید که در این بیضه مرغی شود از گرمی عشق و از تن بیرون آید و در جهان جاویدان جان که عالم لامکان است پرّان شود که اگر مرغ ایمان او از هستی او نزاید حکم سقط گرفته باشد از او کاری نیاید و ابداً محجوب ماند که «و من كان في هذه اعمى فهو فی الاخرة اعمى»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-02 16:48:082020-01-02 16:49:56ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳ - در بیان آنکه حق تعالی خلق را از ظلمت آفرید و مراد از ظلمت آب و گل است که حیوانیست و به خواب و خور می زید نور خود را بر آن ظلمت نثار کرد که «اِن اللهَ تعالى خَلَق الخلقَ فی ظلمةٍ ثم رَشَّ عليهم مِن نورِه» و در تقریر آنکه حق تعالی چون آدمی را آفرید قابلیت آنش داد که او را بشناسد پس از هر صفت بیپایان خود اندک اندک در او تعبیه کرد تا از این اندک، آن بسیار و بی نهایت را تواند فهم کردن چنانکه از مشتی گندم انباری را و از کوزۀ آبی جوئی را، اندکی بینائی داد تا نموده شود که همه بینائی چه چیز است و همچنین شنوائی و دانائی و قدرت الى مالانهايه همچون عطّاری که از انبارهای بسیار اندک در طبلهها کند و به دکان آورد همچون حنا و عود و شکر و عنبر و غیر آن تا آن طبلهها انموذج انبارها باشد از این روی میفرماید که «وَ ما اوتيتُم من العلم الّا قليلاً» مقصودش علم تنها نیست یعنی آن چنانکه از علم اندکی دادم از هر صفتی نیز اندک اندک دادم تا از این اندک آن بی نهایت معلوم شود پس طبلههای عطّار صورت انبارهاش باشد که «خَلَقَ آدَمَ عَلى صورَتهِ»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:23:412020-01-03 15:23:41ولد نامه سلطان ولد - بخش ۴ - در بیان آنکه حق تعالی در نهاد هر کس خاصیتی نهاده است که به جز به جنس خود نیارامد و اگر بیارامد بنابر علتی باشد و آن خاصیت همچو موکلی است که شخص را به جنس خود میبرد که «ان اللهَ تَعالی مَلکا یَسوقُ الجنسَ الى الجنسِ» و در تقریر آنکه جنس جنس آفریدن را سبب آن بود که چیزها به ضد ظاهر میشود که و «بِضدِّها تَتَبَیَّنُ الاشياءُ» دیگر آنکه کمال صنعت آن است که بر بد و نیک قادر باشد زیرا که اگر بر نیک توانا باشد و نتواند بد ساختن قادر تمام نباشد پس نسبت به خدا نيک و بد یکساناند از آن ره که هر دو معرف کمال صنعت حقاند، لیکن اگر از این نسبت قطع نظر کنی نیک و بد کی یکسان باشد. تقریری دیگر که بیاین نسبت و تعلیل کشف شود که نيک و بد همه نيک است چون این تقریر را به صدق شنیده باشی و قبول کرده باشی به برکت این حق تعالی بدانت نیز راه دهد.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:25:542020-01-03 15:25:54ولد نامه سلطان ولد - بخش ۵ - در بیان آنکه معانی چنانکه هست حق آن است که در زبان و عبارت نگنجد زیرا که سخن را سه مرتبه است یکی نثر و یکی نظم و یکی اندیشه که در اندرون روی مینماید آنچه در اندرون است عرصهاش عظیم با گشاد و واسع و بسیط است و چون در عبارت نثر میآید تنگ میگردد و چون در نظم میآید هم تنگتر میشود و بالای این هر سه مرتبه عالم غیب است که فیض از آنجا در سینه میآید سِعَت و بسط آن بیحد و بیپایان است.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:27:052020-01-03 15:27:05ولد نامه سلطان ولد - بخش ۶ - در بیان آنکه حق تعالی دو دریا آفریده است یکی از نور و یکی از ظلمت، و برزخ معنوی میان آن دو دریا کشیده است که آمیختنشان به همدیگر ممکن نیست همچون آب و روغن که در یک قندیل باشند و به هم نیامیزند. مدد اهل تقوی و انبیاء و اولیاء و ملائکه از آن دریای نور است و مدد مشرکان و شیاطین و نفوس بَدان از دریای ظلمت است که به هم چفسیدهاند و نمیآمیزند که «مَرجَ البَحرين يَلتَقيان بينهُما برزخٌ لا يبغيان »
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:28:322020-01-03 15:28:32ولد نامه سلطان ولد - بخش ۷ - در بیان آنکه چنانکه آفتاب چراغ عالم است که خلق همدیگر را به واسطۀ آن میبینند و فرق می کنند میان بیگانه و خویش و زشت و خوب و سیاه و سفید، حق تعالی آفتاب عقول و علوم و حقایق و دقایق است زیرا که بینور حق هیچ اندیشه راست روی ننماید و میان دو سخن فرق نتوان کردن، پس فرق کردن تو میان دو سخن شاهد است که حق را میبینی جهت اینکه بیدیدن حق تمیز ممکن نیست چنانکه بیدیدن آفتاب، تمیز میان دو شخص ممکن نباشد
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:30:022020-01-03 15:30:02ولد نامه سلطان ولد - بخش ۸ - رجوع به تمامی آنکه سخن سه مرتبه دارد و خموشی بالای نطق است و لیکن نه هر خموشی زیرا که جماد و حیوان و مردم جاهل سخن نمیگویند دلیل نکند که خموشی ایشان بهتر از نطق است.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:32:372020-01-03 15:32:37ولد نامه سلطان ولد - بخش ۹ - در بیان آنکه انبیاء و اولیاء يك نفس و يک نورند همه از يک خدای میگویند و بخشایش از او دارند از هستی خود رهیدهاند جز ذکر و تعظیم حق در ایشان چیزی نمانده است از ما سوى الله نیست شدهاند و قایم به حق اند. فانی ز خود و به دوست باقی / این طرفه که نیستند و هستند
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:33:572020-01-03 15:33:57ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۰ - شکر کردن موسی خدا را که دعاش قبول گشت و خضر را عليه السلام دریافت.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:36:062020-01-03 15:36:06ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۱ - جواب خضر موسی را علیه السلام که چون ملاقات من مقدور تو شد اکنون بازگرد و پیش امت خود رو که «خیرُالزيارةِ لحظةٌ»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:38:142020-01-03 15:38:14ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۲ - در بیان امر فرمودن حق تعالی فرشتگان را که آدم را سجود کنند که «و اذ قُلنا لِلملائکة اسْجُدوا لادَم فَسَجَدوا الّا ابلیسَ اَبی و استَکبَر و کان من الکافِرین» و سجده کردن فرشتگان و اعراض ابلیس که من جز تو خدا را نمی پرستم و سجود نمی کنم و جواب حق تعالی ابلیس را که خداوندگار تو آنگاه باشم که امر مرا بشنوی و بجا کرده آری چنانکه عقل را آفریدم و امر کردم امر را بجا آورد و از آن ابا نکرد که «انّ اللهَ لَمّا خلَقَ العقلَ قالَ له اقْعُدْ فقَعَدَ ثمَّ قال له قُمْ فَقامَ ثم قال له اَقْبِل فاَقبَلَ ثم قال له اَدْبِر فادَبَر ثم قال له تکلّمْ فَتکَلَّمَ ثم قال بعزتی و جَلالی (و عَظَمتی) و کبریائی و اِستِوائی علی عرشی ما خلقتُ خلقاً اکرمَ علیَّ منکَ ولا اَحَبّ الیّ منکَ بِکَ اُعرفُ و بِکَ اُعبَدُ و بِکَ اُطاعُ و بک اُعطی و بِکَ اُعاتِبُ لَکَ الثوابُ و علیکَ العقابُ».
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:40:112020-01-03 15:40:11ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۳ - استشهاد آوردن حکایت سلطان محمود که امیرانش از حسد میگفتند که چرا پیش سلطان، ایاز از ما مقرّبتر باشد و دریافتن سلطان ضمیر ایشان و بشکستن گوهر شب افروزشان امتحان کردن، و ناشکستن ایشان گوهر را، و تحسین کردن پادشاه، و عاقبت به دست ایاز رسیدن و شکستن ایاز آن گوهر شب افروز را.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:41:262020-01-03 15:41:26ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۴ - در بیان آنکه مراد از سلطان محمود خداست و از امیران عقلاء وعلماء و حکماء و از ایاز انبیاء و اولیاء و از گوهر، هستی ایشان
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-03 15:42:412020-01-03 15:42:41ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۵ - در بیان آنکه ملک الموت آئینه صافی است که هر کس روی خود در او میبیند اگر دیوست دیوش میبیند و اگر فرشته است فرشته الی مالانهايه.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:13:272020-01-06 16:13:27ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۶ - در بیان آنکه آدمی چنانکه زِيَد چنان میرد، باز همچنان حشر شود ذات او از آنچه هست، نگردد و چیز دیگر نشود آن چنانکه دانههای گندم و جو و برنج و گاورس و غيرها من الحبوب را چون در زمین بیندازند و بکارند از زمین همان رویند و سر برآرند اگر گندم است، گندم، و اگر جو است جو آدمیان نیز اگر چه به صورت يک رنگاند و يک نقش، لیکن در معنی متفاوتاند و مخالف، یکی امین است و یکی خائن یکی صالح است یکی طالح یکی مؤمن است و یکی کافر الی مالانهايه. چون بمیرند و در گور روند هر یکی چنانکه بود باز همچنان برخیزد و حشر شود که «يومَ تَبْيَضُّ وجوهٌ و تَسودُّ وجوهٌ» از این سبب میفرماید پیغامبر علیه السلام «كما تَعيشونَ تَموتون و كَما تَموتونَ تُحشَرون»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:14:432020-01-06 16:14:43ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۷ - باز رجوع کردن به قصه حضرت موسی علیه السلام
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:16:062020-01-06 16:27:37ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۸ - در بیان آنکه چنانکه موسی علیه السلام با قوّت نبوت و عظمت رسالت جویای خضر عليه السلام گشته بود مولانا قدسنا اللّه بسره العزيز با وجود چندین فضائل و خصال و مقامات و کرامات و انوار و اسرار که در دور و طور خود بینظیر بود و مثل نداشت طالب شمس الدّین تبریزی قدس اللّه سره العزيز گشته بود.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:17:022020-01-06 16:17:02ولد نامه سلطان ولد - بخش ۱۹ - رسیدن شمس الدین و مولانا به یکدیگر
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:17:582020-01-06 16:17:58ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۰ - حسد بردن مریدان مولانا بر شمس الدّين
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:19:052020-01-06 16:19:05ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۱ - در بیان آنکه انبیاء و اولیاء را اهل نفس و جسمانیان خصم اند زیرا غير جنساند که «الضِدّان لا يَجتَمِعان»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:20:092020-01-06 16:20:09ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۲ - در بیان آنکه چون خدا خواهد که قومی را هلاک کند خصمان را در نظر ایشان خوار و بیمقدار و اندک نماید اگر چه بسیار و بیشمار باشند «و يُقِّلِلُكُم فی اَعيُنِهِمْ لِبَقضِیَ اللّهُ امراً كان مَفْعولا »
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:21:292020-01-06 16:21:29ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۳ - رجوع کردن به قصه شمس الدّین عظّم اللّه ذكره
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:22:342020-01-06 16:22:34ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۴ - در بیان فرستادن مولانا قدّسنا اللّه بسره العزيز ولد را به رسالت سوى دمشق به طلب شمس تبریزی «عظّم اللّه ذكره»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:23:432020-01-06 16:23:43ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۵ - رجوع ولد به قونیه در رکاب شمس الدّین
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:24:362020-01-06 16:24:36ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۶ - استغفار حسودان از کردههای خویش
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:25:292020-01-06 16:25:29ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۷ - بازگستاخی و حسد کردن مریدان بعد از آنکه توبه و استغفار کرده بودند
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:26:262020-01-06 16:26:26ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۸ - ناپدید شدن شمس الدّين
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:36:132020-01-06 16:36:13ولد نامه سلطان ولد - بخش ۲۹ - در بیان آنکه شعر اولیاء همه تفسیر است و سرّ قرآن زیرا که ایشان از خود نیست گشتهاند و به خدا قائماند حرکت و سکون ایشان از حق است که «قلبُ المؤمن بينَ اصبعين مِن اَصابِعِ الرَحمن تقلّبه كَيف يشاء» آلت محضاند در دست قدرت حق جنبش آلت را عاقل به آلت اضافت نکند به خلاف شعر شعراء که از فکرت و خیالات خود گفتهاند و از مبالغههای دروغ تراشیده و غرضشان از آن اظهار فضیلت و خودنمائی بوده است همچون آن بت پرست که بتی را که خود می تراشد معبود خود میکند که «اَتَعبُدون ما تَنحتون » شعرا شعر اولیاء را که از ترک حرص و فنای نفس آمده است همچو شعر خود میپندارند نمیدانند که در حقیقت فعل و قول ایشان از خالق است مخلوق را در آن مدخل نیست زیرا شعر ایشان خودنمائی نیست خدا نمائی است مثال این دو شعر چنان باشد که باد چون از طرف گلشن آید بوی گل رساند و چون از گلخن آید بوی ناخوش آورد اگر چه باد یکی است اما به سبب گذرگاه مختلف بویش مختلف شود هر که را مشامی باشد فرق هر دو را داند که «المؤمن کیّسٌ ممّيز» یکی که سیر خاید اگرچه مشک گوید به مشام ها بوی سیر رسد و برعکس هر که مشک خاید و لفظ سیر گوید بوی مشک آید.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:36:582020-01-06 16:36:58ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۰ - در بیان آنکه نظر عارف به خداست و نظر زاهد به عمل خود زاهد گوید من چکنم عارف گوید تا حق چه کند خود را فراموش کرده است بلکه خودی او نمانده است و مستهلک حق گشته که «همُ العارفِ ربُّه و هَمُّ الزاهدِ نفسُه»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:37:522020-01-06 16:37:52ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۱ - استغراق مولانا قدسنا اللّه بسرہ العزیز در عشق شمس الدّین تبریزی عظّم الله ذكره و بیقراری و شور و جوش نمودن بیش از آنچه اوّل داشت.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:38:522020-01-06 16:38:52ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۲ - رفتن مولانا به جانب شام در جستجوی شمس الدّين
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:39:432020-01-06 16:39:43ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۳ - در بیان آنکه اگر چه مولانا قدّسنا الله بسره العزيز شمس الدّین تبریزی را عظّم اللهُ ذکرَه به صورت در دمشق نیافت به معنی در خود یافت زیرا آن حال که شمس الدّین را بود حضرتش را همان حاصل شد.
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:40:542020-01-06 16:41:10ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۴ - برگشتن مولانا از دمشق به روم
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:42:242020-01-06 16:42:24ولد نامه سلطان ولد بخش ۳۵ - رفتن مولانا باز به دمشق
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:43:422020-01-06 16:43:42ولد نامه سلطان ولد بخش ۳۶ - آمدن مولانا قدسنا اللّه بسرہ العزیز دویم بار به قونیه از طلب شمس الدّین تبریزی عظّم اللّه ذكره
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:44:522020-01-06 16:44:52ولد نامه سلطان ولد بخش ۳۷ - در تفسیر این آیت که «انّا عَرضْنا الا مانةَ عَلى السّمواتِ والاَرضِ والجبالِ فَاَبْیَنَ اَن یَحْمِلْنَها و اَشْفَقْنَ منها و حَمَلَها الانسان انّه كانَ ظلوماً جهولا»
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:45:522020-01-06 16:46:05ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۸ - برگزیدن مولانا قدّسنا الله بسّره العزيز بعد از شمس الدّین تبریزی شیخ صلاح الدین زرکوب [قونوی] را عظّم اللّه ذكرَه
http://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.png00احسان اشرفیhttp://shamsrumi.com/wp-content/uploads/2021/08/logo23.pngاحسان اشرفی2020-01-06 16:46:562020-01-06 16:46:56ولد نامه سلطان ولد - بخش ۳۹ - در بیان آنکه مولانا قدّسنا اللّه بسّرہ العزیز چون به ولد عنایت داشت پیوسته به تعظیم اولیاء ترغیبش دادی