نوشتهها
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۱۴ - صَبر فرمودنِ اَعْرابی زنِ خود را و فَضیلَتِ صَبر و فَقر بیان کردن با زن
0 دیدگاه ها
/
2298
شوی گُفتَش چند جویی دَخْل و کَشت
خود چه مان…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۱۵ - نَصحیَت کردنِ زنْ مَر شوی را که سُخَن اَفْزون از قَدَم و از مَقامِ خود مگو لِمَ تَقولونَ ماَ لا تَفْعَلونَ که این سُخَنها اگرچه راست است، این مَقامِ تَوکُّلْ تو را نیست و این سُخَن گفتن فوقِ مَقام و مُعاملۀ خود زیان دارد و کَبُرَ مَقْتَا عِنْدَ اللّهِ باشد.
2325
زن بَرو زد بانگ کِی ناموسْکیش
من فُسونِ تو نخواهم خوردْ بیش
…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۱۶ - نَصیحت کردنِ مَردْ مَر زن را که در فَقیران به خواری مَنْگَر و در کارِ حَقْ به گُمانِ کَمالْ نِگَر و طَعْنه مَزَن در فَقر و فَقیران، به خیال و گُمانِ بینَواییِ خویشتن
2352
گفت ای زن تو زنی یا بوالْحَزَن؟
فَقرْ فَخْر آمد، مرا بر سَر مَزَن
…
مثنوی مولانا - دفتر اول - بخش ۱۱۸ - مُراعات کردنِ زَنْ شوهر را و اِسْتِغْفار کردن از گفتۀ خویش
2404
زن چو دید او را که تُند و توسَن است
گ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۳ - حَقیر و بیخَصْم دیدنِ دیدههایِ حِسْ صالِح و ناقۀ صالِح عَلَیْهِالسَّلام را، چون خواهد که حَق لشکری را هَلاک کُند در نَظَرِ ایشان حَقیر نِمایَد خَصْمان را و اندک، اگرچه غالِب باشد آن خَصْم وَ یُقَلِّلُکُمْ فی اَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ اَمْرًا کانَ مَفْعولاً
2520
ناقۀ صالِح به صورتْ بُد شُتُر
پِیْ بُری…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۶ - مَخْلَصِ ماجَرای عَرَب و جُفتِ او
2628
ماجَرایِ مَرد و زن را مَخْلَصی
باز میجویَد دَرونِ مُخْلَصی
…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۷ - دلْ نَهادنِ عَرَب بر اِلْتِماسِ دِلْبَر خویش و سوگند خوردن که دَرین تَسلیمْ مرا حیلَتی و اِمْتِحانی نیست
2655
مَرد گفت اکنون گذشتم از خِلاف
حُکْم دار…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۸ - تَعیین کردنِ زنْ طَریقِ طَلَبِ روزیِ کَدْخدایِ خود را و قَبول کردنِ او
2696
گفت زن یک آفتابی تافتهست
عالَمی زو روشنایی یافتهست
26…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۲۹ - هَدیه بُردنِ عَرب سَبویِ آبِ باران از میانِ بادیه سویِ بغداد به امیرُالمؤمِنین بَر پِنْداشت آن که آنجا هم قَحْطِ آب است
2715
گفت زن صِدقْ آن بُوَد کَزْ بودِ خویش
پاکْ بَ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۰ - در نَمَد دوختنِ زَن عَرَب سَبوی آبِ باران را و مُهْر نَهادن بر وِیْ از غایَتِ اِعْتِقادِ عَرَب
2732
مَرد گفت آری، سَبو را سَر بِبَند
هین که ای…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۳ - پیش آمدنِ نَقیبان و دَربانانِ خَلیفه از بَهرِ اِکْرامِ اَعْرابی و پَذیرفتنْ هَدیهٔ او را
2786
آن عَرابی از بیابانِ بَعید
بر دَرِ دارُالْخِلافه چون …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۶- سِپُردنِ عَرَب هَدیه را، یعنی سَبو را، به غُلامانِ خلیفه
2828
آن سَبویِ آب را در پیش داشت
تُخمِ خِدمَت را در آن حَضرتْ بِ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۷ - حِکایَتِ ماجَرایِ نَحوی و کَشتیبان
2848
آن یکی نَحوی به کَشتی دَر نِشَست
رو به کَش…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۳۸ - قَبول کردنِ خلیفه هَدیه را و عَطا فرمودن با کَمالِ بینیازی از آن هدیه و از آن سَبو
2866
چون خلیفه دید و اَحْوالَش شَنید
آن سَبو را …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۱ - کَبودی زدنِ قزوینی بر شانهگاهْ صورتِ شیر و پَشیمان شُدنِ او به سَبَبِ زَخمِ سوزن
2994
این حِکایَت بِشْنو از صاحِبْ بَیان
در طَریق و عاد…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۲ - رَفتن گُرگ و روباه در خِدمَتِ شیر به شکار
3026
شیر و گُرگ و روبَهی بَهرِ شکار
رفته بودند …
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۳ - اِمْتِحان کردنِ شیرْ گرگ را و گفتن که پیش آی ای گُرگ بَخْش کُن صَیْدها را میانِ ما
3055
گفت شیر ای گُرگ این را بَخشْ کُن
مَعْدِلَت را ن…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۴ - قِصّۀ آن کِه دَرِ یاری بِکوفت، از درون گفت کیست؟ آن گفت مَنَم، گفت چون تو تویی، دَر نمیگُشایَم، هیچ کَس را از یاران نمیشِناسَم که او من باشد، بُرو.
3069
آن یکی آمد دَرِ یاری بِزَد
گفت یارش کیستی ای مُعْتَمَد…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۵ - اَدب کردنِ شیرْ گُرگ را که در قِسْمَتْ بیاَدَبی کرده بود
3115
گُرگ را بَر کَنْد سَر آن سَرفَراز
تا نَم…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۶ - تَهدید کَردن نوح عَلَیْهالسَّلام مَر قوم را که با من مَپیچید، که من روپوشَم، با خدایْ میپیچید در میانِ این به حقیقت ای مَخْذولان
3137
گفت نوح ای سَرکَشان منْ من نی اَم
من زِ…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۸ - آمدنِ مِهْمان پیشِ یوسُف عَلَیْهِالسَّلام و تَقاضا کردنِ یوسُف عَلَیْهِالسَّلام ازو تُحْفه و اَرْمَغان
3170
آمد از آفاقْ یارِ مِهْربان
یوسُفِ صِدّیق را شُد میهمان
3…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۴۹ - گُفتنِ مِهْمانِ یُوسف عَلَیْهِالسَّلام که آیِنهیی آوَرْدَمَت که تا هر باری که در وِیْ نِگَری، رویِ خوبِ خویش را بِینی، مرا یاد کُنی
3205
گفت یوسُف هین بیاوَر اَرْمَغان
او زِ شَرمِ این تَقاضا زد فَغا…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۱ - دُعا کردنِ بَلْعَمِ باعور که موسی و قومَش را ازین شهر که حِصار دادهاند، بیمُراد باز گردان، و مُستَجاب شُدنِ دُعایِ او
3311
بَلْعَمِ باعور را خَلْقِ جهان
سُغْبه شُد، …
مثنوی مولانا - دفتر اوِّل - بخش ۱۵۳ - باقیِ قِصّهٔ هاروت و ماروت و نَکال و عُقوبَتِ ایشان هم در دنیا به چاهِ بابِل
3358
چون گناه و فِسْقِ خَلْقانِ جهان
میشُدی بر هر…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۵۷ - قِصّهٔ مِری کردنِ رومیان و چینیان در عِلْمِ نقّاشی و صورَتگَری
3481
چینیان گفتند ما نَقّاشتَر
رومیان گفتند ما را کَرّ و فَر
3…
مثنوی مولانا - دفتر اوّل - بخش ۱۶۲ - رُجوع به حِکایَتِ زَیْد
3682
زَیْد را اکنون نیابی، کو گُریخت
جَست از ص…