مثنوی مولانا – دفتر ششم – بخش ۱۳ – حِکایَتِ آن شخص که دُزدانْ قوچ او را بِدُزدیدَند و بر آن قَناعَت نکرد به حیله جامههاش را هم دُزدیدند
۴۷۰ آن یکی قُچ داشت از پَسْ میکَشید دُزدْ قُچ را بُرد حَبْلَش را بُرید ۴۷۱ چون که آگَهْ شُد دَوان شُد چَپّ و راست تا بِیابَد کان قُچِ بُرده کجاست؟ ۴۷۲ بر سَرِ چاهی بِدید آن دُزد را که فَغان میکرد کِی واوَیْلَتا ۴۷۳ گفت نالان از چهیی ای اوسْتاد؟ گفت هَمْیانِ زَرَم […]