مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۰۹ – در خَلْوَت رَفتنِ داوود تا آنچه حَقّ است پیدا شود
۲۴۱۶ | دَر فُرو بَست و بِرَفت آن گَهْ شِتاب | سویِ مِحْراب و دُعایِ مُسْتَجاب | |
۲۴۱۷ | حَق نِمودش آنچه بِنْمودَش تمام | گشت واقِفْ بر سِزایِ اِنْتِقام | |
۲۴۱۸ | روزِ دیگر جُمله خَصْمان آمدند | پیشِ داوودِ پَیَمبَر صَف زدند | |
۲۴۱۹ | هم چُنان آن ماجَراها باز رَفت | زود زد آن مُدَّعی تَشْنیعِ زَفْت |
جالب است که انبیا برای حل مشکلات و رسیدن به پاسخ سوال ها و کشف نادانسته ها، از مراقبه استفاده می کرده اند و پاسخ سولات را از ضمیر و باطن خود می گرفته اند. البته شاید این گونه پاسخ یابی برای سوال ها، شیوه ای است که مولانا به انبیا نسبت داده است وگرنه چه کسی آن زمان بوده که بتواند تشخیص دهد آنها چگونه به پاسخ سوالات می رسیدند.