مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۱۹ – شَرحِ آن کورِ دوربین و آن کَرِ تیزشِنو و آن بِرِهنه درازْ دامَن

 

۲۶۲۹ کَر اَمَل را دان که مرگِ ما شَنید مرگِ خود نَشْنید و نَقْلِ خود ندید
۲۶۳۰ حِرصْ نابیناست بیند مو به مو عَیبِ خَلْقان و بگوید کو به کو
۲۶۳۱ عَیْبِ خود یک ذَرّه چَشمِ کورِ او می‌نَبینَد گَرچه هست او عَیْبْ‌جو
۲۶۳۲ عور می‌تَرسَد که دامانَش بُرَند دامَنِ مَردِ بِرِهنه چون دَرَند؟
۲۶۳۳ مَردِ دنیا مُفْلِس است و تَرسْناک هیچ او را نیست از دُزدانْش باک
۲۶۳۴ او بِرِهنه آمد و عُرْیان رَوَد وَزْ غَم دُزدَش جِگَر خون می‌شود
۲۶۳۵ وَقتِ مرگش که بُوَد صد نوحه بیش خنده آید جانْش را زین تَرسِ خویش
۲۶۳۶ آن زمان داند غَنی کِشْ نیست زَر هم ذَکی دانَد که بُد او بی‌هُنر
۲۶۳۷ چون کِنارِ کودکی پُر از سُفال کو بر آن لَرْزان بُوَد چون رَبِّ مال
۲۶۳۸ گَر سِتانی پاره‌یی گِریان شود پاره گَر بازَش دَهی خندان شود
۲۶۳۹ چون نباشد طِفْل را دانشْ دِثار گریه و خَنده‌ش ندارد اِعْتِبار
۲۶۴۰ مُحْتَشَم چون عاریَت را مُلْک دید پس بر آن مالِ دروغین می‌طَپید
۲۶۴۱ خواب می‌بیند که او را هَستْ مال تَرسَد از دُزدی که بِرْبایَد جَوال
۲۶۴۲ چون زِ خوابَش بَر جَهانَد گوشْ‌کَش پَس زِ تَرسِ خویشْ تَسْخَر آیَدَش
۲۶۴۳ هم چُنان لَرْزانیِ این عالِمان که بُوَدْشان عقل و عِلْمِ این جهان
۲۶۴۴ از پِیِ این عاقلانِ ذو فُنون گفت ایزد در نُبی لا یَعْلَمون
۲۶۴۵ هر یکی تَرسانْ زِ دُزدیِّ کسی خویشتن را عِلْم پِنْدارَد بَسی
۲۶۴۶ گوید او که روزگارم می‌بَرَند خود ندارد روزگارِ سودْمَند
۲۶۴۷ گوید از کارم بَر آوَرْدَند خَلْق غَرقِ بیکاری‌ست جانَش تابه حَلْق
۲۶۴۸ عورْ تَرسان که مَنَم دامنْ کَشان چون رَهانَم دامَن از چَنگالَشان؟
۲۶۴۹ صد هزارانْ فَصْل داند از عُلوم جانِ خود را می‌نَدانَد آن ظَلوم
۲۶۵۰ دانَد او خاصیَّتِ هر جوهری در بَیانِ جوهرِ خود چون خَری
۲۶۵۱ که هَمی‌دانَم یَجوز و لایَجوز خود نَدانی تو یَجوزی یا عَجوز؟
۲۶۵۲ این رَوا وان نارَوا دانی وَلیکْ تو رَوا یا نارَوایی؟ بین تو نیکْ
۲۶۵۳ قیمَتِ هر کاله می‌دانی که چیست قیمَتِ خود را نَدانی اَحْمَقی‌ست
۲۶۵۴ سَعْدها و نَحْس‌ها دانسته‌یی نَنْگَری سَعْدی تو یا ناشُسْته‌یی؟
۲۶۵۵ جانِ جُمله عِلْم‌ها این است این که بِدانی من کی‌اَم در یَوْمِ دین؟
۲۶۵۶ آن اصولِ دین نَدانستی تو لیکْ بِنْگَر اَنْدَر اَصْلِ خود گَر هست نیکْ؟
۲۶۵۷ از اصولَیْنَتْ اُصولِ خویش بِهْ که بِدانی اَصْلِ خود ای مَردِ مِهْ

#دکلمه_مثنوی

1 پاسخ
  1. خورشید
    خورشید گفته:

    سلام
    بیت ۲۶۵۶ در نسخه‌های دیگر بدانستی تو لیک ، یا بدانستی ولیک آمده است،
    در خوانش دکتر سروش هم بدانستی ولیک امده،
    بنظر میرسه بدانستی معنای درست تری به مفهوم بیت میدهد

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *