رباعی ۹۰ مولانا

 

شب گشت، دَرین سینه چه سوز است؟ عَجَب می‌پِنْدارم کَاوِّلِ روز است، عجب
در دیدهٔ عشقْ می‌نَگُنجَد شب و روز این دیدهٔ عشقْ دیده دوز است، عجب

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *