معارف محقق ترمدی – تصحیح استاد فروزانفر – متن ۴۷

ابن عطا می‌گوید[۱]: «اولیا و انبیا را به گناه یا زلت مبتلا کرد به حضرت نالید بدانکه ایشان را بیامرزید و عفو کرد اما مصطفی را علیه السلام به غطایی از آن حالت مستور داشت که لابه کند برای گناهی کرده بلکه پیشین و پسین را عفو کرد نام نابرده که آن گناه چیست» غرض از این مرتبت محبت است که بالای دیگران بود.

ابن عطا گفت[۲] که: «بخشیدیم به تو گناه مقدم را یعنی زلت آدم را و مؤخر را یعنی گناهان امتت را که امید به تو دارند که رهبر ایشانی مقصود این که اولیان و آخریان را وصول نیست الا به تو» و گویند که: «استغفار[۳] پیغامبر علیه السلام در هشیاری بود از حالت مستی استغفار کرد از حالت هشیاری» و بعضی گویند: «در هر دو حال مستغفر بود زیرا که نظر او در حق بود و سکر و صحو نسبت با بندگان است که قابل تلون‌اند نسبت به حضرت نه سکر است و نه صحو پس چون ناظر حق بود از هر دو مستغفر بود» زیرا که این دو رنگند مستی و هشیاری چو او در بی‌رنگ محو شدی از هر دو مستغفر بودی در قبضه بودی و شرح این را لوح و قلم نتواند کردن مگر آن لوح که صفت خداست نامش لوح است او در حقیقت صفتی است بی‌نهایت.

خلق را زیر گنبد دوار/ چشم‌ها درد و دیدنی بسیار[۴]

مگر عنایت دررسد و کُلً عَسیرٍ عِنْدَ اللهِ یسیرٌ این چندین چیزها که دیدیم اگر به وقت طفولیت گفتندی امکان فهم کردن نبودی.

رَضِیتُ بِما قَسَمَ اللهُ لی/ وَ فَوْضتُ اَمْری اِلی خالِقی/ لَقَدْ اَحْسَنَ اللهُ فیما مَضُی/ کَذلکَ یُحْسِنْ فیما بَقی‌[۵]

این چندین هزار چیز که نمود از آثار پاکان شکر این می‌گزاریم که شکر سبب مزید است اِنْ شاءَ اللهُ تَعالی.

——

[۱] اصل روایت چنین است: قال ابن عطاء کشف الله تعالى عن ذنوب الانبیاء حتى نادوا على انفسهم و نودى علیهم بالذنب و التوبة و ستر ذنب محمد (ص) بقوله لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر. حقائق سلمى.

[۲] در حقائق سلمى بدین‌گونه دیده مى‌شود: قال ابن عطاء ما کان من ذنب ابیک اذ کنت فى صلبه حتى باشر الخطیئة و ما تأخر من ذنوب امتک اذ کنت قائدهم و دلیلهم فالخلق کلهم موقون (ظ: موقوفون) لیس لهم وصول الى الله تعالى الا معه (ظ: به) و در تفسیر سهل بن عبدالله نیز این تعبیر موجود است (ص ۱۳۶)

[۳] این سخن نیز از ابن عطا است: و قال (اى ابن عطاء) معنى استغفار النبى (ص) فى الاغانة یستغفر فى حال صحوه من حال السکر بل یستغفر فى حال السکر من الصحو بل یستغفر من الحالین جمیعا اذ لا صحو و لا سکر فى الحقیقة له لانه فى الحضرة و القبضة لا یفارقها بحال. حقائق سلمى. و چنان‌که مى‌بینم مصنف این قول را تجزیه نموده و مثل اینکه به دو تن نسبت داده است.

[۴] در حدیقه سنایى بدین صورت مى‌بینیم: خلق را زیر گنبد دوار/ دیده‌ها کور و دیدنى بسیار.

[۵] از قاضى تنوخى است به شهادت‌ افضل الدین خاقانى در قطعه ذیل که ترجمه ابیات متن است: یک مشت خاکى از چه دربند کاخ و کوخى/ برگ از خدا طلب کن بگذار شاخ شوخى‌/ نیکوت داشت اول و نیکوت دارد آخر/ آن بیت معتقدساز از گفته تنوخى‌

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *