قبلا پاسخ داده شده است. در میان پاسخ ها جست و جو نمایید.
عرفان شمس و مولانا عرفان شادی ناشی از آگاهی و شناخت خود و هستی و خداوند است. غم و غصه در میان اندیشه و کلام آنها راه ندارد. مولانا در زمان حضور شمس در قونیه داستانهایی را از ایشان شنیدند که سالهای بعد در مثنوی نقل کردند. همچنین بعضا برخی از حملات شمس عینا در اشعار مولانا یا حتی فیه ما فیه نقل شده است. مولانا در مورد شادی شعر زیاد دارند از جمله: مرا عَهْدیست با شادی که شادی آنِ من باشد
درود به شما. هرکسی باید دلیل به دنیا آمدن خود را پیدا کند که هرکسی به مقصدی به این دنیا آمده است. شمس در جمله ای، می فرمایند: “مقصود از وجود عالم ملاقات دو دوست بود که روی در هم نهند جهت خدا دور از هوا”. شمس هدفش از آمدن به این دنیا را پیدا کردن دوستی مانند مولانا می داند که نتیجه این دوستی را شما شاهد هستید که چه چیزی بود.
سلام به شما دوست عزیز. برای پیدا کردن اشعاری که شرح دارند لطفا به قسمت نحوه استفاده از سایت در صفحه اصلی مراجعه کنید. ضمن اینکه ما از شرح هایی که در کتابها موجود هستند نمی توانیم استفاده کنیم چون قانون حق تالیف اجازه نمی دهد. در کانال تلگرام و پیچ اینستاگرام ما نیز می توانید توضیح مختصری بر ابیات را پیدا کنید.
سلام به شما. تمامی عرفا با هم پیوستگی و اتصال روحی دارند و بین آنها جدایی نیست. هرکدام به مرتبه ای برسد، راهنمای دیگران می شود. اما به اذعان بسیاری، مولانا در دنیا نظیر ندارد. و کسی که مولانا را مولانا کرد، شمس تبریزی بود.