سلام بر شما، در کتاب فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی نوشته جناب سیّد صادق گوهرین این معنی آمده است:
هفت عضو بدن.- به حسب ظاهر عبارت است از: سر و سینه و پشت و دو دست و دو پا و به حسب باطن عبارت است از دماغ و دل و جگر و سپرز و گرده و شش و زهره. (لطایف).- چشم و گوش و زبان و بطن و فرج و دست و پا…
این واژه در چند بیت از مثنوی شریف و دیوان شمس نیز آمده که با اشاره روی آنها به صفحه مورد نظر راهنمایی خواهید شد.
موفق باشید.
۱- بیسِلاح این مَردْ خُفته بر زمین من به هفت اَنْدام لَرزان، چیست این؟
۲- با چُنین گَبْزیّ و هفت اَنْدامِ زَفْت از شِکافِ دَر بُرون جَستَند و رَفت
۳- شش جِهَت از رویِ من شُد هَمچو زَر تا بِدیدم سیمِ هفت اَنْدامِ تو
درود بر شما. به احترام درخواست شما مقاله ای با عنوان “تفاوت عشق از دیدگاه عطار و مولانا” در سایت قرار دادیم. برای مطالعه آن اینجا را کلیک کنید.
درود بر شما. مختصری از زندگی نامه شمس تبریزی برگرفته از کتاب پله پله تا ملاقات خدا، نوشته استاد عبدالحسین زرین کوب را در سایت قرار داده ایم. برای مطالعه آن اینجا را کلیک کنید. همچنین زندگی نامه مولانا نیز در سایت قرار داده شده است برای مطالعه آن اینجا را کلیک کنید.
درود بر شما دوست عزیز. این مساله ای که شما می فرمایید در بیتی است که شاعری فرموده “شمس من و خدای من”. این بیت و این شعر اصلا از مولانا نیست. مولانا هیچ گاه شمس را خدای خود نخوانده است و اصلا بیان چنین مساله ای بسیار به دور از اندیشه مولانا و شمس است.
درود بر شما. این بیت شماره ۴ از غزل ۱۲۸۷ مولانا است. لطفا پرسش های خود را مربوط به معنی ابیات، در زیر غزل مربوطه ارسال فرمایید. با سپاس