درود به شما. نمیشه به صورت صریح برداشتی از اندیشه های مولانا در این رابطه داشت. حتی میشه گفت در این رابطه اشاره ای نداشته اند. مگر محدودی از ابیات از جمله از جمادی مردم و نامی شدم که آن هم اشاره به وجود انسان است که از گیاهان و حیوانات تغذیه می کند و تبدیل به جزوی از جسم او می شود و بعد جسم او که مرکب روح است، آگاهی به دست می آورد. ترجیحا به دنبال کشف این رازهای سر به مُهر نباشید که هرکسی نظری دارد و نتوانست ثابت کند. بهتر است از لحظه لحظه زندگی بهترین استفاده را بکنید. موفق باشید.
شمس ابتدا در کودکی تحت نظر ابوبکر سله باف تبریزی بودند ولی بعد از مدتی به دلیل اینکه نمی توانستند حالات شمس را درک کنند از نزد ایشان رفتند. سیر و سلوک شمس به صورت تنها و درونی بوده و تحت تاثیر و آموزش فرد خاصی نبوده اند. شمس یا شمس الدین یا شمس تبریزی لقبی است که ایشان برای خودشان انتخاب کردند و نام ایشان محمد بن علی بن ملک داد تبریزی است. یعنی اسمشان محمد، نام پدر علی، نام پدر پدر ملک داد بوده. مولانا در غزلیات لقب های مختلفی به ایشان داده اند که اکثرا در بیت آخر غزلیات اشاره شده است از جمله شمس الحق، شمس الدین، شمس الضحی…
سلام به شما. شمس و مولانا وابسته به هیچ سیستم طریقتی نبوده اند و حتی خرقه دادن که بین مرید و مراد مرسوم بود آن موقع را قبول نداشتند و می گفتند که خرقه آنها همصحبتی و آن چیزی است که از آنها می آموزیم. معمولا در این سطحی که بزرگانی مانند شمس و مولانا هستند، تبعیت و پیروی وجود ندارد و آنها سیر و سلوک شخصی و درونی دارند. همانطور که شمس می فرمایند: خدا خود، مرا تنها آفرید. مولانا هم حدود دو سال تحت نظر شمس بود و از آن به بعد و بعد از غیبت شمس، تحت تاثیر اندیشه ها و سخنان شمس که در مقالات شمس یادداشت شده بود و تاثیرات روحی شمس طی طریق می کرد.
درود به شما. کار نسبتا پیچیده ای است برای کسانی که آشنایی ندارند با اشعار مولانا. بهترین کار این است که از افراد آشنا در این زمینه سوال بپرسید. می توانید عضو گروه تلگرامی ما شوید و آنجا سوال خود را بپرسید. آدرس گروه ما در تلگرام این است:
shamsmowlana_group@