مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۵۷ – قانِع شُدنِ آن طالِبْ به تَعلیمِ زبانِ مُرغِ خانگی و سگ و اِجابَتِ موسیٰ عَلَیْهِ السَّلام
۳۳۰۴ | گفت باری نُطْقِ سگ کو بر دَر است | نُطْقِ مُرغِ خانگی کَاهْلِ پَر است | |
۳۳۰۵ | گفت موسیٰ هین تو دانی رو رَسید | نُطْقِ این هر دو شود بر تو پَدید | |
۳۳۰۶ | بامْدادان از برایِ اِمْتِحان | ایستاد او مُنْتَظِر بر آسْتان | |
۳۳۰۷ | خادمه سُفره بِیَفشانْد و فُتاد | پاره نانِ بَیات آثارِ زاد | |
۳۳۰۸ | دَر رُبود آن را خروسی چون گِرو | گفت سگ کردی تو بر ما ظُلْم رو | |
۳۳۰۹ | دانهٔ گندم توانی خورْد و من | عاجِزَم در دانه خوردن در وَطَن | |
۳۳۱۰ | گندم و جو را و باقیِّ حُبوب | میتوانی خورْد و من نه ای طَروب | |
۳۳۱۱ | این لبِ نانی که قِسْمِ ماست نان | میرُبایی این قَدَر را از سگان؟ |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!