زن از نگاه مولانا

((برای خرید تصحیح جدید مقالات شمس تبریزی اینجا را کلیک کنید.)). حقیقت رابطۀ شمس و مولانا را در این کتاب پیدا کنید.

به زودی مقاله‌ای در این مورد در اینجا قرار خواهیم داد.

9 پاسخ
  1. زهرا
    زهرا گفته:

    درین قسمت
    “…..وقتی موسی لیاقت پیدا کرد که مورد خطاب خداوند واقع بشود و هم‌سخن با خداوند بشود، وقتی بود که موسی در آن صحرای سرد و تاریک، رفت که برای همسر باردارش آتش بیاورد. یعنی به او خدمت بکند. در سوره نمل است، البته در جاهای دیگر مثل سوره قصص و طه:
    إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (آیه ۷ سوره نمل)
    موسی به خانواده‌اش گفت که دارم آتشی می‌بینم، وقتی موسی رسید به آن چشمه نور، ندا در رسید که ای موسی منم پروردگار تو، کفش هایت را در بیاور که تو در سرزمین مقدسی گام گذاشته‌ای. و همین واقعه، یعنی رفتن موسی جهت خدمت به همسرش، مقدمه‌ای شد برای رسالت بزرگ او”.
    طبق سوره طه
    – طبق آیه ۱۰ این سوره به غیر از همسر موسی ، کسان دیگری هم با او بوده اند چون گفته ” قال لاهله امکثوا…” نگفته ” قال لاهله امکثی …”
    – اینکه موسی گفته ” انی انست نارا….” ( آیه ۱۰) چون کلام خود را با ” ان ” تاکید کرده و به ” ایناس” تعبیر کرده پس آتش را تنها او دیده و دیگران ندیده اند( نشانه به موسی نشان داده شده) و …دلالت برین دارد که تقدیراو بوده که بسوی آتش برود و نشانه ها از قبل و تنها به او نشان داده شده است
    – همچنین طبق آیه ۳۹ خداوند به مادر موسی خطاب کرد که او را در رود نیل قرار دهد تا دشمن خدا و دشمن موسی او را برگیرد اما به خاطر محبت خاصی که خداوند از جانب خود بر موسی افکند دوباره او را به مادرش برگرداند تا : “… و من محبتی از خودم برتو افکندم تا دربرابر دیدگان (علم) من ساخته شوی !”
    – همچنین آیه ۴۱ : واصطنعتک لنفسی : من تورا برای خودم پروردم (از بزرگترین نعمتهای خداوند بر موسی)
    پس موسی از کودکی مورد عنایت و تحت پرورش بوده!

    همه اینها نشانه پرورش یافتن موسی از کودکی برای این واقعه بزرگ بوده… مطمینا اساتید بزرگوار خیلی بهتر و بیشتر برین موضوع واقفند اما طرح این موضوع(رسالت حضرت موسی) درین بحث ( جایگاه زن!) به هیچ عنوان معقول و منطقی نبوده و بنظر میرسد برای تکریم یکی(زن) ، مقام و تکلیفی بزرگ( رسالت و نبوت) ، اگر نگوییم کوچک شده لاقل به همان مرتبه (زن) تخفیف داده شده.
    – بطور کلی بنظر میرسد زن ( و یا مرد) تا زمانیکه به مقام انسانیت زیبنده نشوند به تنهایی دارای مقام و منزلت خاصی نمیباشند( که در انتهای سخنرانی به آن به خوبی اشاره شده) ، بنابرین افتخار به زن بودن و یا مرد بودن به اندازه عصیان در برابر آن ، نامعقول و نابخردانه است

    پاسخ
  2. همایون مرآت
    همایون مرآت گفته:

    مقاله بسیار پر معنایی است…… خصوصا با ادعاهایی که اینروزها علیه حضرت مولانا علیه زنان رایج شده است !!! و اشاره به متون فیه ما فیه می کنند !!! این مقاله علیرغم نکته اصلاحی رسالت حضرت موسی که بدیهی است صرفنظر از آن ، در راه رفاه همسرش و … بی تردید ” سعی ” نموده است،در تشریح ” مقام ” ” زن ” حجت را تمام کرده است … با سپاس

    پاسخ
  3. سهیلا
    سهیلا گفته:

    عالی بود واقعا ممنون چقد دلنواز بود، انرژی گرفتم😍، حالا من میخاستم کتاب کیمیا خاتون رو بگیرم با خوندن این مقاله پشیمون شدم دیگه خخخ

    پاسخ
  4. حدیثه
    حدیثه گفته:

    یکی میگه مولانا زن ستیز بوده یکی دیگه مثل شما رد می کنه حالا من نمی دونم بالآخره کدوم رو باور کنم

    پاسخ
    • احسان اشرفی
      احسان اشرفی گفته:

      درود به شما. شما باید به حرف متخصصین هر رشته و کاری توجه کنید و با سند و مدرک درست حرف حق را بپذیرید.

      پاسخ
  5. یوهان
    یوهان گفته:

    داستان چوپان دروغگو را شنیده اید؟چوپان دروغگو نام داستانی است از ازوپ که در افسانه‌های ازوپ (یونان باستان) آمده‌است.این داستان که توسط (هنری ریچه فراسوی) بازنویسی شده در کتاب دبستان ایران هم آورده شده بود.، ما بچه بودیم و عقلمان نمیرسید تا از معلممان بپرسیم: چرا باید چوپان تنها گله اش را به بیابان ببرد؟(خُب لابد ما در ده نبودیم تا ببینیم که چوپانها سگ دارند، و اگر گله بزرگ است چند نفری آنرا کنترل میکنند.). بعد در آن روز بخصوص قصه! تمام اهالی از کجا میدانستند که چوپان دروغ میگوید؟ مگر آنها واتس آپ و تلگرام داشتند که بهم خبر بدهند و حتی یک نفر هم به کمک چوپان نرود. این خلاصه را گفتم که بگویم چوپان داستان کتاب درسی مدرسه ما،وجود خارجی ندارد. این همان انسانی است که در ذهن کسانی که برای زمان خودشان،بزرگ انگاشته میشدند،وجود دارد. بقول افلاطون(مُثُل) ی است در بوته آزمون الهی. غالبا مرد است. با اینحال،کسی است که گرفتاری کار و معاش و قسط و وام با بهره فلان درصد و غصه هزینه درمان ندارد. دائم در حال تعالی،یا تنزل روح!!است.زنش طلاق نمیخواهد،هم سایه آپارتمانی اش از زیر دادن بموقع شارژ، شانه خالی نمیکند،شاهد گرانی وتورم و از دست دادن ارزش پس انداز و آینده فرزندانش نیست.و..خلاصه چیزی است به همان شکلی که چوپان دروغگو بود.یعنی غیر واقعی و در عین حال،عارف است،صوفی است،به تناسخ ایمان دارد و به زندگی در حال شکوفائی پس از مرگ!! می اندیشد.بد نیست به نهایت باورمندی عارف بزرگ درباره انسان در اشعار زیر توجه کنیم.
    از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان برزدم
    مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
    حمله دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک پر و سر
    بار دیگر از ملک قربان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم
    اگر در نوشته (عرفانی) بالا،آدمی را دیدید که از گرانی پوشک بچه و شیر خشک،خشکش زده
    به من بگوئید. چقدر بیچاره و فلکزده هستیم،که چند سال از قرن پانزدهم هچری و بیست و چند سال از قرن بیست و یکم میلادی گذشته،پای کی بورد کامپیوتر یا موبایل که در یک ریزتراشه،دنیائی شگفت انگیز را جاداده، بشینیم و عقاید آدمی در قرن هفتم هجری را نقد کنیم. یادمان باشد که زن قرن هفتم،اجازه نفس کشیدن بدون اجازه شوهریا پدر و برادرش را نداشت، ولی امروز نیمی از پزشکان و متخصصان و مهندسان و کارشناسان امور اجتماعی و معلمان و استادان دانشگاه،زنان( مادران و خواهران و دخترانمان) هشتند. البته نقش اساسی نوشته های کسانی چون مولوی در پیشبرد زبان و ادبیات فارسی قابل انکار نیست،ولی این با قبول اعتقادات باور آموزه های آنها زمین تا آسمان متفاوت است. سپاس

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *