نقدی بر تصحیح مقالات شمس تبریزی استاد محمدعلی موحد – احسان اشرفی
نقدی بر تصحیح مقالات شمس تبریزی به تصحیح و تعلیق استاد محمدعلی موحد[۱]
برای خرید تصحیح جدید مقالات شمس تبریزی اینجا را کلیک کنید.
کانال تلگرام مثنویخوانی. خوانش و توضیح مثنوی مولانا با رویکرد کاربردی و نیمنگاهی به مقالات شمس تبریزی: masnavikhany@
تاریخ بارگذاری در سایت شمس و مولانا[۲]: ۱۴۰۰/۰۱/۰۱
چکیده:
این مقاله نقدی بر تصحیح استاد محمدعلی موحد بر مقالات شمس تبریزی است. این نقد بر اساس مقایسۀ بین نتیجۀ نهایی تصحیح مقالات شمس تبریزی به کوشش احسان اشرفی و مجید نیکسیرت[۳] با تصحیح استاد محمدعلی موحد میباشد.
کلیدواژهها: شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، مولانا، تصحیح متون قدیمی، محمدعلی موحد، نقد ادبی.
مقدمه
مقالات شمس تبریزی مجموعهای از جملات و سخنان شمس تبریزی است که در مدت اقامت ایشان در قونیه در موقعیتهای مختلف بیان شده و احتمالاً بیشتر توسط مولانا و پسرش یا دیگر شاگردان نوشته میشدهاست. مجموعۀ این سخنها در قالب شش نسخۀ اصلی قدیمی دستنویس هستند که در موزههای کشور ترکیه نگه داری میشوند.
پس از صرف بیش از ده هزار نفر-ساعت بر روی این نسخهها، تصحیح جدیدی از کتاب مقالات شمس تبریزی آماده شدهاست. این تصحیح جدید به زودی پس از اخذ مجوزهای لازم به بازار نشر روانه خواهد شد. در این مقاله سعی داریم مقایسهای ابتدایی بین تصحیح استاد موحد و این تصحیح جدید انجام دهیم و تحلیل و مقایسۀ کاملتر و دقیقتر را میتوانید در مقدمۀ کتاب بعد از چاپ مطالعه کنید.
تاریخچه تصحیح آثار مولانا و مقالات شمس:
مجموعۀ آثار مولانا به صورت نسخههای دستنویس در طی حدود ۷۰۰ سال در خانوادۀ مولانا که در قونیه ترکیه اقامت داشتهاند نگهداری میشدهاست. در طی جنبش فرهنگی که در زمان آتاتورک صورت گرفت، مسئولین فرهنگی ترکیه اقدام به تصویربرداری و اسکن آثار فرهنگی مکتوب این کشور کردند. آثار مولانا نیز جزو این کتابها بود ولی به دلیل تغییر الفبای زبان ترکی از فارسی به ترکی-انگلیسی، مردم عادی این کشور قادر به تشخیص این نسخهها نبودند. پروفسور رینولد نیکولسون و عبدالباقی گولپینارلی جزو اولین افرادی بودند که با تسلط به زبان فارسی، نسخههای اصلی آثار مولانا را مطالعه کردند. رینولد نیکولسون مثنوی مولانا را تصحیح کردند و همچنین طی ارتباط فرهنگی که بین کشور ایران و ترکیه بود، استاد فروزانفر به این نسخهها دسترسی پیدا کردند و دیوان کبیر شمس را تصحیح کردند.
در همین زمان چند نسخۀ قدیمی در موزۀ قونیه وجود داشت که استاد فروزانفر برای اولین بار متوجه ارتباط عمیق این نسخهها با آثار مولانا شدند و در برخی از این نسخهها عبارت “من مقالات سلطان المعشوقین مولانا شمس الدین تبریزی” وجود داشت که ایشان به درستی تشخیص دادند که این نسخهها در واقع یادداشتبرداری از سخنان شمس تبریزی در زمان اقامت در قونیه هستند. متاسفانه به هر دلیل، نهتنها استاد فروزانفر، بلکه استاد عبدالحسین زرینکوب یا دیگر اساتید پیشتاز نیز فرصت یا همتی برای تصحیح این نسخهها نداشتند و وقت خود را بر روی تصحیح و شرح آثار مولانا، پدرش و پسرش، یا نوشتن شرح حال زندگی مولانا گذاشتهاند.
یکی از نسخههایی که از مقالات شمس در دانشگاه تهران وجود دارد در واقع رونوشتی از یکی از نسخههای خطی مقالات شمس توسط استاد فروزانفر است. هرچند این اساتید بزرگوار تصحیح مقالات را انجام ندادند، ولی از آثاری که در مورد زندگی مولانا و رابطۀ او با شمس نوشتهاند، کاملاً مشخص است که نسخههای مقالات شمس را در اختیار داشتهاند و با دقت مطالعه کردهاند.
در سال ۱۳۴۹ در ایران یکی از شش نسخه اصلی مقالات شمس (نسخه ۲۱۴۵) توسط جناب احمد خوشنویس (عماد) تصحیح و چاپ شد. احتمالاً ایشان از وجود دیگر نسخهها اطلاعی نداشتند و صرفاً با تکیه بر همین یک نسخه که از بقیه حجیمتر بود اقدام به این تصحیح کردند که نتیجۀ کار علاوه بر ناقص بودن، به دلیل عدم مقایسه با دیگر نسخهها، بعضاً مشکلات خوانشی و جابجاییهایی نیز دارد. ولی حقیقتاً تلاش ارزنده و بصیرت ایشان در تشخیص اهمیت تصحیح این کتاب، بسیار قابل تقدیر است.
سپس استاد محمدعلی موحد با صرف وقت زیاد و تلاش بسیار و با روشی عالمانه و محققانه توانستند برای اولین بار مجموعۀ کامل این نسخهها را در دهه پنجاه و شصت در طی دو مرحله تصحیح کنند و بابت آن نیز جایزۀ سال کتاب ایران را به حق از آنِ خود کنند. از آن زمان تاکنون همین تصحیح بهعنوان مرجع اصلی مورد استفاده قرار میگرفته است.
اینجانب، از سر کنجکاوی و علاقۀ زیاد به شمس، طی سفرهایی که سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ به کشور ترکیه داشتم، نسخههای اصلی مقالات شمس را به دست آوردم، و طی ۵ سال و یک کار گروهی به همراه آقای مجید نیکسیرت و صرف بیش از ده هزار ساعت، این نسخهها را تایپ، بازخوانی و تصحیح کردیم و پس از اتمام کار، مقایسهای بین نتیجۀ به دست آمده با تصحیح استاد موحد انجام دادیم و آنچه که در ادامه میآید، توضیحدهندۀ تفاوت شیوۀ کار و تصمیمات گرفته شده برای انجام تصحیح و همچنین نتیجۀ نهایی است.
تفاوتهای تصحیح ما با تصحیح استاد موحد شامل این موارد میشوند:
- منابع
- راهبرد
- گسستهپارهها
- حذفیات
- جابجاییها
- خوانش نسخهها
- انتخاب عبارات متن اصلی
- ترکیبات
- موضوعبندی
- پانویسها
- دفتربندی
- ترجمۀ عبارات عربی
- واژهنامه
در اینجا به بررسی همۀ این اختلافها میپردازیم و با آوردن نمونه، آنها را توضیح خواهیم داد.
- منابع:
ما اساس کار خود را بر مبنای شش نسخۀ اصلی قرار دادیم. این نسخهها شامل موارد زیر هستند:
الف) نسخه ۲۱۴۵ (معادل ق در تصحیح استاد موحد)
ب) نسخه فاتح (معادل تح در تصحیح استاد موحد)
پ) نسخه ۲۱۴۴ (معادل مق در تصحیح استاد موحد)
ت) نسخه ولیالدین (معادل ولی در تصحیح استاد موحد)
ث) نسخه دارالمثنوی (معادل دار در تصحیح استاد موحد)
ج) نسخه ۷۹ (معادل م در تصحیح استاد موحد)
استاد موحد علاوه بر نسخههای اصلی بالا، سه نسخۀ فرعی دیگر را نیز در اختیار داشتهاند. یکی از این نسخهها، نسخۀ کتابخانۀ سلیم آغا در استانبول است که بنده در طی مراجعهای که به این کتابخانه داشتم، به گفته مسئول آن، این نسخه از بین رفته یا گم شدهاست. هرچند در متن مقالات تصحیح استاد موحد، ایشان فقط حدود ۱۱ کلمه از این نسخه استفاده کردهاند که آن هم ارزش قرار داده شدن در متن اصلی را نداشته و فقط در پانویس به آنها اشاره شدهاست. نسخههای فرعی دیگر شامل نسخۀ کتابخانۀ شعاع الملک و دیگری نسخهای به خط باستانی راد است که در دانشگاه تهران هستند و از اولی فقط در حدود ۱۲ کلمه و دومی فقط ۲ کلمه آن هم در پانویس در تصحیح استاد موحد استفاده شدهاند.
این سه نسخۀ فرعی نهتنها چیزی به کلیت متن مقالات اضافه نمیکنند، بلکه حتی کمترین کلمهای را نیز دچار اختلاف اساسی نخواهند کرد و این مسئله را ما با قاطعیت بعد از مقایسۀ دقیق بین تصحیح نهایی خودمان با تصحیح استاد موحد نتیجه گرفتیم. البته ایشان در مقدمۀ دفتر اول تصحیح خود به این مسئله اشاره کردهاند که اساس کار ایشان همان شش نسخه است[۴].
تفاوت دیگر این است که استاد موحد کتاب مناقبالعارفین را نیز بهعنوان یکی از منابع فرعی استفاده کردهاند. ما از ابتدا این کتاب را با توجه به اینکه بعد از وفات مولانا نوشته شدهاست و نویسندۀ آن آقای احمد افلاکی دوران مولانا و شمس را درک نکردهاست و تا حدی خیالپردازیهای خود را وارد کتاب کرده، آن را فاقد ارزش (جهت استفاده بهعنوان منبع اصلی برای مقالات) دانستهایم و وارد تصحیح نکردهایم و اعتقاد داشتیم که آقای افلاکی اگر هم مطلبی را در کتابشان در مورد شمس نقل کردهاند، یا از روی نسخههای اصلی بوده است که ما در اختیار داریم، یا بر اساس شنیدههای دهان به دهان که ما برای آنها ارزشی قائل نمیشویم. پس از مقایسۀ نتیجۀ کار خود با کار استاد موحد متوجه شدیم که استفادۀ ایشان از کتاب مناقب محدود به حدود ۲۴ کلمه آن هم در پانویس است و فقط یک جا به متن اصلی چند خط اضافه میشود که متنی متزلزل و به هم بافته شدهاست. این بند در تصحیح استاد موحد در صفحۀ ۳۱۹ از سطر ۲۴ با عبارت “پادشاه گفت” شروع میشود و بهاندازۀ شانزده و نیم خط تا سطر ۱۵ صفحۀ ۳۲۰ تا عبارت “غیر ترا نمیخواهم” ادامه پیدا میکند. این متن در کتاب مناقبالعارفین جلد دوم چاپ ۱۹۵۹ میلادی آنکارا، از اواخر صفحۀ ۶۶۴ تا اواسط صفحۀ ۶۶۶ است. استاد موحد در متن کتاب اشاره نکردهاند که از کتاب مناقب برای این قسمت استفاده کردهاند.
تفاوت دیگری که استفاده از کتاب مناقب ایجاد کردهاست، در قسمتی از متن مقالات به نام کلمات قصار میباشد که منتخبی از جملات کوتاه است و اصلاً سبک گفتاری شمس را ندارند و در دو صفحه در انتهای نسخۀ دارالمثنوی قرار دارند. در کتاب مناقبالعارفین این قسمت چند صفحه، به نسبت نسخههای اصلی مقالات شمس، اضافه دارد که مشخص نیست نویسنده آنها را از کجا به دست آوردهاست. همانطور که اشاره کردیم ما به دلیل اینکه این جملات سبک گفتاری شمس را ندارند، وارد متن اصلی تصحیح نکردهایم. این دو صفحه از نسخۀ دارالمثنوی را ما در قالب بخشی تحت عنوان جملات قصار، جدای از متن اصلی مقالات شمس، در انتهای کتاب قرار میدهیم. در تصحیح استاد موحد این بخش به اندازۀ ده صفحه از صفحۀ ۷۸۹ تا ۷۹۸ هستند که از صفحۀ ۷۹۴ سطر ۱۷ تا انتهای صفحۀ ۷۹۸ از مناقبالعارفین یا نسخۀ سلیم آغا است که همانطور که اعلام کردیم این چهار صفحه و نیم اضافه را ما به خاطر اینکه در نسخههای اصلی نیستند، در تصحیح خود قرار ندادهایم.
در نهایت، نکتهای که در مورد اختلاف نسخههای ما با نسخههای استاد موحد باید نتیجهگیری کنیم این است که سه نسخۀ فرعی که ایشان در اختیار داشتهاند چیزی به متن اصلی مقالات اضافه نمیکنند و فقط کتاب مناقب به صورتی که شرح آن رفت اختلاف جزئی ایجاد میکند.
- راهبرد
یکی از مهمترین تفاوتهای راهبردی ما با استاد موحد این است که ایشان نسخۀ ولیالدین را بنا به دلایلی که به نظر ایشان اهمیت داشتهاست، بهعنوان نسخۀ اساس قرار دادهاند و کار را پیش بردهاند.[۵] ولی این کار باعث شدهاست که ایشان مجبور شوند جابجاییهایی را در متن مقالات انجام دهند که بر اساس روالِ طبیعیِ شش نسخۀ اصلی نیست و کار را در ادامه بر ایشان بسیار سخت و پیچیده کردهاست. ولی ما از ابتدا هیچ نسخهای را نسخۀ اصلی قلمداد نکردیم و در ادامۀ مسیر و بهخصوص در انتهای کار متوجه شدیم که روش درستی را انتخاب کردهایم زیرا نهتنها مجبور به اعمال جابجاییهای سردرگمکننده نشدیم، بلکه مشخص شد که هیچ نسخهای را نمیتوان بهعنوان نسخۀ اساس قرار داد زیرا تمامی نسخهها دارای اشکالات و حسنهای خود هستند که وقتی همۀ آنها به صورت کلی در کنار هم قرار میگیرند، عیبهای همدیگر را رفع میکنند و متن منسجمی را به دست میدهند. هیچ نسخهای را در این کار نمیتوان بهعنوان نسخۀ اصلی قلمداد کرد و آن را مرجع قرار داد زیرا هریک از آنها دارای عیبها و مزایای منحصربهفرد خود است.
عیبهایی که به صورت کلی نسخهها دارند را میتوان این موارد دانست: الف) ناقص بودن. ب) صحافی اشتباه و جابجایی صفحات. ج) محو شدن برخی کلمات به خاطر فرسودگی کاغذها. د) بیدقتی کاتبان در نقطهگذاری کلمات. ه) بیدقتی در نوشتن کلمات و اینکه کاتب جمله را نفهمیده و یا درست نشنیدهاست. و) پیوستهنویسی و چسباندن جملات به هم. و بسیاری از مشکلات دیگر.
ولی بسیار عجیب است که عیب هر نسخه را با حسن نسخۀ دیگر میتوان برطرف کرد و هیچ نسخۀ کامل یا به کلی بهدردنخور (در بین نسخههای اصلی) وجود ندارد و هرکدام از آنها بهعنوان قطعاتی از یک پازل کلی هستند که وقتی به صورت صحیح در کنار هم قرار میگیرند، یک متن کاملی را درست میکنند.
اگر کیفیت نسخههای اصلی دستنویس مثنوی یا کلیات شمس را دیده باشید، متوجه میشوید که کاتبان تا چهاندازه حرفهای و دقیق بودهاند، به طوری که خوانندگان معمولی هم بعضاً میتوانند از روی آنها مطالعه کنند، ولی وقتی به نسخههای دستنویس مقالات نگاه میکنید، کملطفی کاتبان نسبت به نگارش دقیق جملات شمس را متوجه خواهید شد. هرچند باید از آنها بابت همین کاری که به سختی انجام دادهاند تشکر کرد وگرنه همین شناخت سطحی از شمس برای ما به هیچ وجه ممکن نبود.
- گسستهپارهها
استاد موحد بنا به صلاحدید خودشان که میتواند از جنبههایی درست باشد، متن مقالات را به دو دستۀ متن اصلی و گسستهپارهها تقسیمبندی کردهاند و هرجا به نظر ایشان متن نامفهوم بوده، یا اشکال خاصی از نظر ایشان داشته، آن را از محل اصلی خود برداشتهاند و با گذاشتن یک علامت ستاره بهعنوان نشانه، ادامۀ متن را در انتهای هر دفتر قرار دادهاند. در مورد برخی از این جابجاییها حق با ایشان بودهاست به دلیل اینکه متن کاملاً نامفهوم است و ما این متنها را تحت عنوان “نامعلوم” تقسیمبندی کردهایم (که حجم آنها در مقایسه با حجم کلی مقالات بسیار کم است)، ولی قسمت عمدهای از این متنها نهتنها از نظر ما نامعلوم نیستند، بلکه در ادامۀ همان متن اصلی میباشند و نکات بسیار مهمی از جمله رابطۀ شمس با مولانا را در خود دارند. بنا به همین دلایل ذکرشده، ما از ایجاد گسستهپارهها خودداری کردهایم و به روالِ طبیعیِ اصلیِ نسخهها وفادار بودهایم و کل متن را به صورت پیوسته و بر اساس متن نسخهها پشت سر هم آوردهایم.
برخی از متنهایی که در تصحیح استاد موحد در قسمت گسستهپارهها قرار داده شدهاند، نهتنها خواننده را سردرگم میکنند و روال متن اصلی را مغشوش میکند، بلکه حتی بعضاً همینها هم به صورت درست به گسستهپارهها انتقال داده نشدهاند و ارجاعاتی که به صورت ستاره داده شدهاند، گاهاً در محل صحیح خود قرار ندارند و خواننده هرگز متوجه آنها نمیشود و او را با سوالات فراوان مواجه میکند.
بهعنوان مثال، یکی از این علامتهای ستاره که در جای اشتباه قرار دارد، در تصحیح استاد موحد صفحۀ ۷۳ سطر ۱۲ است.
البته ایشان به این مسئله واقف هستند و اعلام کردهاند که گسستهپارهها اهمیت فراوانی در کشف بسیاری از مسائل دارند و هدف ایشان از ایجاد چنین بخشی این بودهاست که متنهای منسجم و قوی و سخنانِ دقیقِ ضبطشده، از بقیه متنها جدا باشند.
- حذفیات
برخی از قسمتهای مقالات، احتمالاً سهواً یا عمداً، توسط استاد موحد حذف شدهاند. قسمتهایی که احتمالاً عمداً حذف شدهاند شامل متنهایی هستند که از نظر ایشان نامفهوم است ولی ما به هیچ عنوان هیچ قسمتی را از نسخهها حذف نکردهایم و اعتقاد داریم حتی یک کلمه در جایی میتواند نقش کلیدی را در کشف رابطۀ شمس و مولانا و شخصیت و رفتار شمس و بقیۀ مسائل مهم داشته باشد.
قسمتهایی که احتمالاً سهواً حذف شدهاند را میتوان به دو دسته تقسیمبندی کرد. اول، قسمتهایی که به خاطر پیچیدگی و پراکندگیِ آزاردهندۀ متن نسخهها، در هنگام ترکیب از قلم افتادهاند، که ما در این مورد با توجه به نداشتن امکانات امروزی و انجام دستی این کار توسط ایشان، حق را کاملاً به استاد میدهیم و میدانیم که ایشان با چه مشقت و سختی توانستهاند این کار را انجام دهند و حقیقتاً تلاش ایشان ستودنی است.
نوع دوم، حذفیاتِ سهوی قسمتهایی است که به نظر ما احتمالاً به خاطر اساس قرار دادن نسخه ولیالدین به وجود آمده و اینکه ایشان مقالات را در دو مرحله تصحیح کردهاند. این کار باعث شدهاست که متن از انسجام و روال اصلی نسخهها خارج شود، و خواننده را دچار مشکل میکند.
برخی دیگر از قسمتها یا کلمات حذف شده، بهعنوان مثال، شامل مسائل خانوادگی و اختلافات پیشآمده بین شمس و مولانا یا شمس و اطرافیان او بهخصوص کیمیا است. این قسمتها به نظر ما نهتنها خللی در چهرۀ شمس و مولانا ایجاد نمیکنند، بلکه حقایقی را روشن میکنند که برخی از سوءتفاهمها و ابهامات و اتهاماتی که به شمس زده میشود را برطرف میکنند.
مثلاً در صفحۀ ۴۹ تصحیح استاد موحد سطر ۱۵، عبارت به شکل زیر است:
در دل تو خود را نمیبینم چنانکه اول میدیدم. خدا در دل تو مرا شیرین گرداند.
در صورتی که در نسخۀ دارالمثنوی، با آوردن یک حرف، مخاطب شمس را مشخص میکند:
در دل تو خود را نمیبینم چنانکه اول میدیدم. م خدا در دل تو مرا شیرین گرداند.
(حرف م در مقالات در بیشتر مواقع مخفف نام مولانا است)
باز هم تأکید میکنیم روشی که استاد موحد در زمان خود برای تصحیح انتخاب کردهاند، با توجه به امکانات آن زمان بسیار دقیق و عالمانه بودهاست و دقتِ نسخهخوانی ایشان و فهم کلیات و جزئیات نسخهها کاملاً مشهود است.
- جابجاییها:
با مقایسهای که بین تصحیح نهایی خودمان با تصحیح استاد موحد انجام دادیم متوجه شدیم که در برخی از قسمتها جابجاییهایی در بندها (پاراگرافها) انجام شدهاست. برخی از این جابجاییها به دلیل تشابه مفهومی بین بندها است و برخی از آنها احتمالاً به خاطر انتخابهای شخصی و یا پیچیدگی و پراکندگی متن نسخهها ایجاد شدهاست. همانطور که قبلاً اشاره کردهبودم، ما هیچ نسخهای را مبنا و اساس کار قرار ندادیم و با روال طبیعی خود نسخهها به صورت کلی پیش رفتیم و هرجا هر نسخهای کمبود داشت، آن را با نسخۀ دیگر برطرف کردیم. در طول کل تصحیح، ما فقط برای یک مورد، (آن هم در مورد حکایتی است که بخش دوم آن، که تکمیلکنندۀ بخش اول آن میباشد، و در جای دیگری از نسخه با فاصلۀ حدود سی صفحهای قرار دارد) این کار جابجایی را انجام دادیم و اتفاقاً این بخش دوم در تصحیح استاد موحد به هر دلیلی از قلم افتادهاست و داستان ناتمام میباشد.
این مسالۀ جابجاییها فقط محدود به بندها نمیشوند بلکه نتیجۀ نهایی تصحیح ما در دو نقطۀ اساسی با تصحیح استاد موحد متفاوت است. بعد از پایان یافتنِ دفترِ اولِ تصحیحِ ایشان، مسیر ما متفاوت شدهاست و ما ادامۀ راه را بر اساس نسخۀ دیگری رفتهایم و در پایان مشخص شد که این انتخاب بهتر بوده زیرا بعداً مجبور به جابجا کردن متنها و بندها و حتی قسمتهای عمده نشدهایم.
نتیجۀ نهایی کار این شد که تصحیح ما در قسمتهای عمدهای از کتاب به نسبت تصحیح استاد موحد تفاوتهای زیادی در جایگاه متنها مشاهده میشود و نکتۀ مهم اینکه ما هیچ گونه دخل و تصرفی در جایگاه متنها نداشتهایم و دقیقاً تمامی قسمتها بر اساس نسخهها میباشد. هرچند اصلاً نمیتوان نقطۀ شروع یا پایانی را برای نسخهها، به جز آنچه که ترتیب صحافی خود آنها است حدس زد (که در برخی موارد حتی همین روال هم همانطور که اشاره کردیم دچار مشکل شدهاست) و یا اینکه فهمید از چه مطلبی ثبت و ضبط سخنان شمس شروع شدهاست.
بهعنوان مثال، در تصحیح استاد موحد از صفحۀ ۷۵۴ تا حدود ۱۵ صفحه، جابجاییهای زیادی در بندها صورت گرفتهاست که مطابق نسخهها نیست.
- خوانش نسخهها
نسخهها به دلیل فرسودگی و بیدقتی در نگهداری دچار آسیب شدهاند. این آسیبها باعث شدهاند که برخی کلمات یا جملات را نتوان به درستی خواند و تشخیص داد. از طرف دیگر به دلیل فرسودگی، برخی از کلمات محو شدهاند یا نقطههای آنها با رنگ خود کاغذ همرنگ شده و امکانِ تشخیصِ املایِ صحیحِ کلمه را بسیار دشوار میکند. بیاغراق نیست اگر بگوییم کار نسخهخوانی بیشتر شبیه استخراجِ دستی و طاقتفرسایِ طلا در میان تودۀ انبوهی از سنگ و خاک است و عامل آزار چشم و دست. فرسودگی نسخهها به کنار، خود کاتبان هم به دلیل بیدقتی در نقطهگذاری، کار خوانش را بر ما بسیار سخت کردند. این مسئله را حتی خود شمس هم در مقالات به کسی که در حال کتابت است تذکر میدهد و میفرمایند که:
“اکنون این بار نبشتن تا جهت آن است که باز مطالعه کنی، چون که نتوانی بازخواندن، و اگر خوانی، در اندیشۀ آنکه این ب است، یا ت، یا ث، یا ی، یا آن ذوق خواندن نیابی“.
کشفِ دستخطِ کاتبِ هر نسخه با توجه به تفاوتِ دستخط آن با کاتبِ نسخۀ دیگر، خود حکایت مفصلی است که در این بحث نمیگنجد. بعضاً کاتبان اصلاً متوجه منظورِ سخنانِ شمس نبودهاند و برای اینکه احتمالِ خوانشِ متفاوت را تذکر دهند، برای کلمات نقاط اضافه گذاشتهاند. مثلاً کلمه “با” را هم پایین آن نقطه گذاشتهاند و هم بالای آن و کار را چنان سخت کردند که تا زمانی که دقیقاً منظور جملۀ شمس را متوجه نمیشدیم، نمیتوانستیم صورت صحیح کلمه را انتخاب کنیم. بدتر از این نیز هست و آن اینکه در برخی نسخهها کاتب اصلاً اهمیتی برای نقطهگذاری قائل نبوده و کلاً کلمات بدون نقطه هستند. همۀ این مشکلات، و مشکلات دیگر که در اینجا ذکر نمیکنیم، باعث شدهاند که در تعدادی از کلمات، خوانش ما با خوانش استاد موحد تفاوت داشته باشد. در این حالت ما مجبور بودهایم که در بین انتخابها و خوانشهای متفاوتِ یک کلمه که میتواند بسیار معنا را تغییر دهد، یک مورد را بهعنوان صورت صحیحتر و کاملتر و بهتر کلمه انتخاب کنیم و آن را در متن اصلی قرار دهیم، و صورت دیگر را که در نسخۀ دیگر یا با خوانش متفاوت بود در پانویس قرار دهیم. در نهایت اینکه نتیجۀ نهایی این تصحیح، با تصحیح استاد موحد تفاوت قابل اعتنایی دارد. هرچند ما با استفاده از امکان بزرگنمایی در رایانه، میتوانستیم با دقت بیشتری به متن نسخه نگاه کنیم. بعد از مقایسۀ تصحیحها، حقیقتاً دقت و فراست و آگاهی استاد موحد در خواندن متن نسخهها بر ما کاملاً مشهود شد.
بهعنوان مثال، در گسسته پارههای تصحیح استاد موحد صفحۀ ۳۳۱ (مرتبط با صفحۀ ۷۱ سطر ۱۲) عبارتی بدین شکل است:
این مردان وقت که در این تقلید بروند و مرد به نهایت تقلید برسد.
این عبارت در دو نسخۀ دارالمثنوی و ۲۱۴۴ است. در نسخۀ دارالمثنوی، کلمه مرد به صورت “برد” بدون نقطه نوشته شدهاست که احتمالاً استاد موحد آن را از این نسخه انتخاب کردهاند، ولی در نسخۀ ۲۱۴۴ دقیقاً این کلمه به صورت “بَرد” آمدهاست که در فرهنگ معین “سرما” معنی شدهاست و کاملاً با معنای جمله همخوانی دارد، یعنی کسانی که از راه تقلید میروند، سرد هستند و گرما ندارند. مضمون همین جمله را شمس در جای دیگری از مقالات بدین شکل مطرح میکند:
تقلید کردن آن باشد، ساعتی گرم و ساعتی سرد.
ما این روش را در کل مقالات برای انتخاب کلمات چالشی، در زمان تفاوت نسخهها، یا وجود مشکل خوانش، اتخاذ کردهایم.
- انتخاب عبارات متن اصلی
در قسمت قبل، علت اختلاف بین کلمات را توضیح دادیم. گاهی در متن، جملات و بندهایی به شکل مختلف در نسخههای متفاوت آمدهاست و ما مجبور بودیم دو کار انجام دهیم. حالت اول اینکه این جملات مختلف را میتوان با هم ترکیب کرده، و متن کاملتر و بهتری را ایجاد کنیم، که بیشتر مواقع ما همین روش را انتخاب کردهایم. حالت بعد این است که تفاوت جملات به گونهای است که نمیتوان آنها را با هم ترکیب کرد، در این صورت یک حالت که به نظر بهتر و کاملتر بود را در متن اصلی، و ادامه را در پانویس یا به صورت متنی جدا قرار دادیم. همین مسئله باعث ایجاد اختلافاتی بین تصحیح ما، با تصحیح استاد موحد شدهاست.
- ترکیبات
همانطور که در بخش قبلی توضیح دادیم، جملات نسخهها را بعضاً با هم میتوان ترکیب کرد و متن کاملتر و بهتری را به دست آورد. تمامی تلاش ما در کل تصحیح بر همین اساس بودهاست که جملات را با هم ترکیب کنیم و برای هریک جای مناسبی پیدا کنیم. هرچند این روش باعث میشود که کار بسیار سخت و پیچیده شود، ولی نتیجۀ نهایی بسیار بهتر است. بسیار جالب و تعجببرانگیز است که نسخهها در عین پراکندگی و بیسر و سامانی و جابجاییهای آزاردهنده، وقتی هموزن در نظر گرفته شوند و یکی را بر دیگری به صورت کلی ترجیح ندهیم، و همه را در کنار هم قرار دهیم، یکدیگر را به شکل بسیار جالبی تکمیل میکنند، گویی که کاتبان از قصد کاری کردهاند که هیچ نسخهای بدون دیگری کامل نباشد و گاهی من به شوخی و جدی میگفتم که کاتبان و حتی خود مولانا و فرزندش عمداً این کار را کردهاند که هرکسی نتواند به راحتی به مجموعۀ کامل این سخنان دسترسی داشته باشد و بهعنوان یک گنجینۀ خانوادگی که فقط خودشان از آن سر در میآوردهاند باشد. انتخابِ این روشِ ترکیبی بود که در بسیاری از جاها باعث شد ما نیازی به ایجاد گسستهپارهها نداشته باشیم و یکی از دلایلی که تصحیح استاد موحد گسستهپاره دارد، در واقع همین ضبط متفاوت نسخهها در جملات است.
برای این مورد، نیازی به آوردن مثال نمیبینیم زیرا کاملاً مشخص است و بعد از چاپ کتاب و خواندن آن، خودتان به راحتی متوجه تفاوتها خواهید شد.
- موضوعبندی
فهم سخن شمس، در عین روانی و زیبایی و صلابت، برای برخی بسیار سخت است و زمان زیادی میطلبد تا به نحوۀ سخنگفتن او، لهجۀ کلامی اش، و شیوۀ خواندن مقالات شمس آشنا شوید. ما برای سهولت خوانندگان و علاقهمندان و همچنین درک بهتر، بعد از اینکه متن کامل مقالات را تصحیح کردیم، اقدام به بخشبندی و عنوانگذاری برای هر بخش کردیم. هرچند این کار زمان و انرژی زیادی طلبید و مشخص نبود که در انتها نتیجۀ خوبی از کار در بیاید، ولی این خطر را پذیرفتیم، و خوشبختانه به گمان ما نتیجۀ کار خوب از آب درآمد. ما مقالات را بدون اینکه دخل و تصرفی در جایگاه متنها داشته باشیم، حدود ۲۰۰۰ بخش کردیم و هر بخش را عنوانگذاری کردیم. برخی از این بخشها دارای عنوانهای یکسان هستند و برخی نه. عنوان هر بخش بیانکنندۀ درصد زیادی از محوریت آن بخش است، ولی لزوماً بدین معنا نیست که شمس فقط در همان موضوع صحبت کردهاند، بلکه موارد دیگر نیز در متن هست، ولی ما از بین چند حالت مختلف، یکی را انتخاب کردیم و خوانندۀ گرامی میتواند برای هر بخش عنوان متفاوتی برگزیند که متناسب با برداشت خود است. به نظر ما این کار در فهم مقالات برای کسانی که تازه شروع کردهاند، میتواند بسیار کمککننده باشد، زیرا خوانندۀ تازهکار تا زمانی که حداقل ۵ دور مقالات را با دقت و توجه زیاد نخواند، نمیتواند تشخیص دهد که فضا و موقعیتی که شمس در آن در حال صحبت کردن است چیست و یا مخاطب او کیست. در تصحیح استاد موحد این بخشبندی و موضوعبندی برای کل متن انجام نشدهاست و فقط در ابتدای کتاب، فهرستی از برخی موضوعات آمدهاست.
نکتۀ ارزشمندی که این کار موضوعبندی دارد این است که باعث میشود بدون ایجاد دخل و تصرف در جایگاه متنها در نسخههای اصلی و جابجاکردن آنها، خواننده بتواند مطالبی که در یک مجموعه قرار میگیرند را راحتتر پیدا کند. این کار به فهم بهتر این کتاب سنگین کمک شایانی میکند.
- پانویس
یک تفاوت دیگری که در تصحیح ما با تصحیح استاد موحد مشاهده میشود این است که ما ضبطهای مختلف کلمات و جملات در نسخههای مختلف را در پانویس اعلام کردهایم. همانطور که قبلاً اشاره شد، نسخهها بر سر برخی کلمات و جملات با هم متفاوت هستند. استاد موحد بسیاری از این تفاوتها را به صورت پانویس یا در گسستهپارهها آوردهاند ولی به برخی از آنها اشارهای نکردهاند. ما بدون استثنا (مگر در موارد نادری که غلط بودند)، تمامی تفاوت نسخهها و حتی تفاوت خوانشها را اشاره کردهایم.
- دفتربندی
یکی از مشخصات تصحیح استاد موحد این است که ایشان کتاب مقالات را در دو مرحله تصحیح کردهاند. ظاهراً این مسئله به خاطر حجم زیاد و پیچیدگیهای مرتبط به این مسئله و زمانبَری آن بودهاست. البته ایشان خود در مقدمۀ کتاب نحوۀ تصحیح را شرح دادهاند و ما در اینجا قصد توضیح نحوۀ کار ایشان را نداریم، ولی آنچه که مشخص است، کتاب ایشان در دو دفتر تهیه شدهاست. در مقدمۀ دفتر دوم نیز اشاره کردهاند که میخواستهاند در سه دفتر باشد، ولی ممکن نشدهاست و نهایتاً در دو دفتر آن را به پایان رساندهاند. در تصحیح ما همانطور که قبلاً توضیح داده شد، هیچ نسخهای را مبنا و اساس قرار ندادیم و همۀ آنها را همزمان با هم در نظر گرفتهایم، و اگرچه کار سخت و پیچیدهتر شد، ولی نتیجۀ نهایی منسجمتر و یکپارچهتر است و دیگر نیازی به جابجایی بندها، ایجاد گسستهپارهها و دفتربندی نداشتهایم و روال خود نسخهها را با زحمت فراوان و صرف وقت زیاد پیدا کردیم و آن را ادامه دادیم و کار نهایی در قالب یک کتاب حاصل شدهاست.
لازم به تذکر است که به هیچ عنوان نمیتوان تشخیص داد که توالی متنهای مقالات بر اساس زمان حضور شمس به چه ترتیبی است، و ما مجبور هستیم ابتدای مقالات را همان عبارت “من مقالات سلطان المعشوقین …” که در ابتدای برخی از نسخهها است در نظر بگیریم و از این دریچه به متن مقالات وارد شویم و با پیدا کردن و دنبال کردن قراین و تا حدی حدس و گمان، ادامۀ راه را برویم و در نهایت مشخص شود که آیا راهی که در پیش گرفتهایم درست بودهاست یا نه، که خوشبختانه به نظر ما نتیجۀ نهایی مطلوب است.
- ترجمه عبارات عربی
قسمتهای عربی را در مقالات شمس به چهار دسته میتوان تقسیم کرد. اول، بخشهای عربی هستند که ترجمۀ آنها درست بعد یا قبل همان متن در نسخهها وجود دارد که ما این موارد را دقیقاً مشخص کردهایم. دوم، بخشهای عربی (معمولاً طولانی) هستند که نهتنها خوانش آنها بسیار سخت است، بلکه آنها را میتوان به حالتهای مختلف خواند، برای همین ما این بخشها را که کم هستند ترجمه نکردهایم. سوم، جملاتی هستند که شمس در بین جملات فارسی خود بیان میکردهاند. این جملات اگر اشاره به آیه باشند که ما دقیقاً مشخص کردهایم، و استاد موحد هم در قسمت تعلیقات خود آنها را مشخص کردهاند. چهارم، جملاتی هستند که شمس به عربی بیان کردهاند، که ما اینها را در پانویس ترجمه کردهایم. برخی از این جملات بسیار مهم هستند. مثلاً یکی از آنها جملهای است که شمس در خطاب به مولانا بیان میکند و ظاهراً دلیل اینکه شمس به زبان عربی بیان کردهاند این است که نمیخواستهاند اطرافیان آن را بفهمند. در تصحیح استاد موحد تقریبا هیچ کدام از عبارات عربی ترجمه نشدهاند که این برای ما با توجه به تسلط ایشان بر این زبان، بسیار عجیب است.
- واژهنامه
با توجه به سنگینیِ فهرستِ واژگانِ جاری در کلام شمس، ایجاد یک واژهنامه بسیار اهمیت دارد. این کار را استاد موحد انجام دادهاند و معنای حدود ۶۰۰ واژه را مشخص کردهاند. واژهنامۀ تصحیح ما برای سهولتِ کارِ خوانندگان حدود ۱۴۰۰ کلمه است.
مبحث آماری:
حتماً این سوال برای خواننده ایجاد شدهاست که حجم و میزان حذفیات استاد موحد، یا به عبارت دیگر میزان متن اضافه در تصحیح ما چهاندازه است. در اینجا به صورت اشاره و حدودی این مسئله را نشان میدهیم و در مقدمۀ کتاب، دقیقتر آن را بررسی خواهیم کرد:
میزان بخشهای اضافه: حدود ۱۸۰٫ (بخشها از یک خط تا چند خط هستند)
میزان جملات اضافه (به غیر از بخشها): حدود ۵۰٫
تعداد کلمات با خوانش متفاوت: حدود ۴۰۰٫
همانطور که مشاهده میکنید حجم قابلتوجهی به متن مقالات اضافه میشود.
نکتهای که ما در تصحیح خود رعایت کردهایم این است که هرجا خوانش متفاوت یا هرگونه تفاوت جزئی و کلی دیگری با تصحیح استاد موحد داشتهایم، در پاورقی به آن اشاره کردهایم و خواننده با خواندن این تصحیح میتواند پی به انتخابهای متفاوت در تصحیح ایشان با ما ببرد. در واقع تصحیح ما علاوه بر تصحیح مقالات شمس، مقابلهای دقیق با تصحیح استاد موحد نیز هست.
سخن پایانی:
سخن شمس و ارتفاع کلام او به اندازهای است که به راحتی نمیتوان آن را درک کرد. بیدلیل نیست که ایشان در مقالات فرمودهاند:
با هیچ خَلق سخن نگفتهام، الا با مولانا.
این مسئله از یک طرف، و از طرف دیگر اشکالات ذکرشدۀ نسخهها که مشت نمونۀ خروار بودند، کار تصحیح مقالات را بسیار سخت و وقتگیر و تنفرسا میکند. حقیقتاً ما در ابتدا هیچ گونه اطلاعی در مورد پیچیدگی کار نداشتیم و شروع این کار از سر کنجکاوی و علاقه به شمس بود ولی ادامۀ راه که نیاز به قربانی کردن خیلی چیزها داشت، بدون جاذبۀ کلام شمس و هیبت و شیرینی سخن او و برخی مسائل غیرقابل عنوان دیگر، غیرممکن بود. این کاری نبود که کسی بتواند با تکیه بر دانش و تخصص یا علاقۀ خود و به صورت انفرادی و فردی آن را انجام دهد، یا حتی شروع کند. تحقق این رویا به جز همکاری و دوستی و قمار، به هیچ روی ممکن نبود، از همینجا از دوست عزیزم آقای مجید نیکسیرت به خاطر سعۀ صدر و بزرگواری و خوشخلقی و تعهد و صبوریشان برای بدخلقیهای من و اعتمادشان به این راه، که پایان آن مشخص نبود، صمیمانه قدردانی میکنم. بهخصوص با در نظر گرفتن اینکه به نظر بسیاری از محققین، کار تصحیح مقالات نهایی شدهبود. هرچند استاد موحد خودشان فروتنانه اعلام میکردند که این کار نیاز به بازبینی در دورۀ کنونی دارد. شروع کار ما کاملاً اتفاقی و بدون اطلاع از اینکه تصحیحی توسط استاد موحد انجام شدهاست بود، و هدف ما تکمیل منابع خود برای سایت[۶] و کانال تلگرام[۷] و پیج اینستاگرام[۸] بود، و در ادامۀ راه، متوجه وجود تصحیح استاد موحد شدیم، ولی کنجکاوی و علاقهمندی و بقیۀ مسائل ذکر شده، ما را به طی این مسیر تشویق میکرد. شاید اگر میدانستیم این تصحیح وجود دارد، اصلاً به ذهنمان خطور نمیکرد که به دنبال نسخهها باشیم.
حالت سخنان شمس به گونهای است که نهتنها جابجایی کلمات و تغییر اندک در آنها، بلکه تغییر یک کاماگذاری، یا محل نقطهها، یا اعراب، میتواند معنا را بسیار تغییر دهد. متن اصلی نسخهها، نقطه و کاما ندارند و هیچ گونه توجهی حتی به فاصلهگذاشتن بین پایان یک جمله و شروع جملۀ بعدی نشدهاست، و نقطۀ کلمات هم از سر بیخیالی گذاشته شدهاند. گاهی در متن تصحیح شده ممکن است به نظر خواننده بتوان نقطهای یا کامایی را جابجا کرد و معنای متفاوت و حتی بهتری را به دست آورد، که این مسئله در ذات متن است و نمیتوان نظر نهایی و قطعی صادر کرد، و آنچه که در این تصحیح ارائه شدهاست، به نظر ما مناسبترین حالت بوده، و به هیچ عنوان اصراری بر بهترین و قطعی بودن آن نداریم. این مسئله حتی در مورد اعرابگذاری کلمات نیز کاملاً صادق است. متن نسخهها بسیار نادر اعرابگذاری شدهاند و برخی جاها حتی اعرابهای آنها اشتباه است، برای همین اصلاً نمیتوان به آنها تکیه کرد یا چیزی فهمید.
مصححین، نهایت وسواس و دقت و تلاش خود را به خرج دادهاند تا نتیجۀ نهایی، تا حد ممکن، کامل و بدون نقص باشد و امیدواریم این تلاش چندینساله بتواند قدمِ اول در راه شناخت شمس که همان به دست آوردن متن کامل سخنان برجای مانده از ایشان است را به خوبی برداشته باشد. ما شمس را در مثنوی به صورت مستقیم نمیتوانیم پیدا کنیم و بشناسیم. در کلیات شمس هم فقط مدحی از شمس میبینیم. تنها راه ما برای شناخت شمس همین متن مقالات است. هرچند بعد از خواندن مقالات و مقایسۀ آن با مثنوی، متوجه شباهت عجیب و گاهی حتی نقل نعل به نعل جملات شمس خواهید شد، ولی جاهایی هم هست که بین شمس و مولانا اختلافاتی وجود دارد.
به حکم ادب و بنا به قاعدۀ الفضل للمتقدم، عرض ادب و احترام خود را به استاد موحد به جای میآوریم و امیدواریم ایشان و دیگر اساتید بزرگوار، جسارت این جوانان را برای انجام این کار نادیده بگیرند.
امیدواریم این تلاش مورد قبول خداوند و شمس و مولانا قرار بگیرد.
خداوندا، عاقبت ما را به خیر بگردان.
مطالب گروه شمس و مولانا را میتوانید در فضای مجازی به آدرسهای زیر دنبال کنید:
سایت: www.shamsrumi.com
کانال تلگرام: https://t.me/ShamsMowlana
صفحۀ اینستاگرام: https://instagram.com/shamsmowlana
گروه تلگرام: https://t.me/shamsmowlana_group
————————–
[۱] این نقد بیشتر به صورت خبری میباشد و در مقدمۀ کتاب به صورت تفصیلی و دقیق شرح داده خواهد شد. ممکن است از مطالعۀ این مقاله به سختی متوجه برخی نکات شوید، بنابراین پیشنهاد میشود بعد از چاپ کتاب آن را مطالعه و خودتان مقایسه کنید.
[۳] دوستانی که در ابتدای این راه به ما کمک کردهاند در صورت تمایل نامشان در مقدمۀ کتاب ذکر خواهد شد.
[۴] مقالات شمس تبریزی به تصحیح استاد موحد صفحه ۶۳٫
[۵] در نقل روایت نیمه منقح، نسخۀ ولیالدین را که از خط سلطانولد دانستهایم اصل قرار دادیم. مقالات شمس تبریزی به تصحیح محمدعلی موحد. پیشگفتار مصحح صفحه ۶۳٫
سلام وقت بخیر و خدا قوت
بی صبرانه منتظر چاپ و تهیه اثر بی نظیرتون هستم،لطفا هرموقع چاپ شد اطلاع رسانی بفرمائید
درود به شما. سپاس از توجهتان. بله حتماً از طریق کانال و پیج اطلاع خواهیم داد.
باسلام و عرض ادب
خسته نباشید.خدا قوت.بسیار زیبا و عالی.
بچشم بنده کاری پر زحمت وپرمرارت و شیرین وجذاب وماندگار…
چشم براه چاپ این اثر ماندگارهستم.
به پاس اینهمه زحمت
از دور دستانتان را میبوسم .
با سلام واقعا خسته نباشید. آقای موحد بسیاری واژه ها و عبارات را در قسمتهای لغات و تعلیقات توضیح داده اند. کاش شما این را بیشتر کنید و لغات و موارد مبهم بسیار دیگر را که آقا موحد شرح نداده اند در پاورقی شرح بدهید. من جلد اول مقالات شمس تصحیح استاد موحد را به عربی برای مؤسسات فلسفه لبنان ترجمه کردم اگر این تصحیح نهایی و بسیار بهتر شما آماده شود جلد دوم را از روی آن ترجمه می کنم. موارد مشکل را من به صورت مفهوم و باز ترجمه کردم که برای مخاطب مفهوم باشد ولی بسیاری را نمی شود و فقط باید شکل ظاهر آن را ترجمه کرد چون عمقش مفهوم نیست. سلامت و موفق باشید.
درود به شما. حتماً همین کار را خواهیم کرد. البته برای ما یک تک جلد است و مطالب پیوسته.
سلام و ارادت. بگم که واقعا دم تان گرم برای این کار با ارزشی که انجام دادید… خواستم ببینم که ممکنه تاریخ انتشارِ کتاب رو بگین؟ تقریبی هم باشه مشکلی نیست. فقط مشتاق و کنجکاوم که ببینم کِی منتشر می شه. ممنونم. یا حق.
درود به شما. زنده باشید و سلامت. لطف دارید. به زودی. از طریق کانال اعلام می شود.
سلام وقتتون بخیر . خدا قوت به شما بابت کار ارزشمندی که انجام دادین .
سلام و عرض ادب و سپاسگزار از زحمات بی شائبه شما گرامیان بی صبرانه منتظر اعلام انتشار این کار قشنگ و پر منفعت شما می مانم. تندرست و پیروز باشید
واقعا ممنون از شما به خاطر وقتی ک برای احیا این کتاب ارزشمند گذاشتین.
سال ها بعد قدر این جسارت و کار طاقت فرسای شما دونسته میشه
♥️