غزل ۲۹۰۳ مولانا

 

۱ باوَفا یارا جَفا آموختی این جَفا را از کجا آموختی؟
۲ کو وَفاهایِ لَطیفت، کَزْ نَخُست در شکارِ جانِ ما آموختی؟
۳ هر کجا زشتی، جَفاکاری رَسید خوبی‌اَش دادی، وَفا آموختی
۴ ای دل از عالَم چُنین بیگانگی هم زِ یارِ آشنا آموختی
۵ جانْت گَر خواهد صَنَم، گویی بلی این بلی را زان بَلا آموختی
۶ عشق را گفتم فروخوردی مرا این مَگَر از اژدَها آموختی؟
۷ آن عَصایِ موسی اَژْدَرها بِخورد تو مَگَر هم زان عَصا آموختی؟
۸ ای دل اَرْ از غَمْزه‌اَش خسته شُدی از لَبَش آخِر دَوا آموختی
۹ شُکر هِشْتیّ و شِکایَت می‌کُنی از یکی باری خَطا آموختی
۱۰ زان شِکَرخانه مگو اِلّا که شُکر آن چُنان کَزْ اَنْبیا آموختی
۱۱ این صَفا را از گِله تیره مَکُن کین صَفا از مُصْطفی آموختی
۱۲ هر چه خَلْق آموخْتَت، زان لب بِبَند جُمله آن شو کَزْ خدا آموختی
۱۳ عاشقا از شَمسِ تبریزی چو ابر سوختی لیکِن ضیا آموختی

#دکلمه_غزل_مولانا با صدای #عبدالکریم_سروش  دانلود فایل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *