مثنوی مولانا – دفتر پنجم – بخش ۱۷۲ – بَیانِ آن که نَحنُ قَسَمْنا که یکی را شَهْوت و قُوَّتِ خَران دَهَد و یکی را کیاست و قُوَّتِ اَنْبیا و فرشتگان دَهَد. سَر زِ هوا تافتن از سَروَری‌ست تَرکِ هوا قُوَّتِ پیغامبری‌ست تُخْم‌هایی که شَهْوتی نَبُوَد بَرِ آن جُز قیامَتی نَبُوَد

 

۴۰۲۶ گَر بُدَش سُستیِّ نَریِّ خَران بود او را مَردیِ پیغامبران
۴۰۲۷ تَرکِ خشم و شَهْوت و حِرصْ‌آوری هست مَردیّ و رَگِ پیغامبری
۴۰۲۸ نَرّیِ خَر گو مَباش اَنْدَر رَگَش حَق هَمی خوانَد اُلُغْ بَگْلَربَگَش
۴۰۲۹ مُرده‌یی باشم به من حَقْ بِنْگَرَد بِهْ از آن زنده که باشد دور و رَد
۴۰۳۰ مَغْزِ مَردی این شِناس و پوستْ آن آن بَرَد دوزخ بَرَد این در جِنان
۴۰۳۱ حُفَّتِ الْجَنَّه مَکاره را رَسید حُفَّتِ النّار از هوا آمد پَدید
۴۰۳۲ ای اَیازِ شیرِ نَرِّ دیوکُش مَردیِ خَر کَم فُزون مَردیِّ هُش
۴۰۳۳ آنچه چَندین صَدْر اِدْراکَش نکرد لَعْبِ کودک بود پیشَت اینْت مَرد
۴۰۳۴ ای بِدیده لَذَّتِ اَمرِ مرا جانْ سِپُرده بَهرِ اَمرَم در وَفا
۴۰۳۵ داستانِ ذوقِ اَمر و چاشْنیش بِشْنو اکنون در بیان و در نَشیش

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *