مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۷۶ – تَفسیرِ رَجَعْنا مِنَ الْجِهادِ الْاَصْغَرِ اِلَی‌الْجِهادِ الْاَکْبَرِ

 

۱۳۷۸ ای شَهان کُشتیم ما خَصْمِ بُرون مانْد خَصْمی زو بَتَر در اَنْدَرون
۱۳۷۹ کُشتنِ این، کارِ عقل و هوش نیست شیرِ باطِنْ سُخْرۀ خرگوش نیست
۱۳۸۰ دوزخ است این نَفْس و دوزخْ اَژدَهاست کو به دریاها نگردد کَمّ و کاست
۱۳۸۱ هفت دریا را دَرآشامَد هنوز کَم نگردد سوزشِ آن خَلْق‌سوز
۱۳۸۲ سَنگ‌ها و کافِرانِ سنگْ‌دل اَنْدَر آیند اَنْدَرو زار و خَجِل
۱۳۸۳ هم نگردد ساکِن از چندین غذا تا زِ حَق آید مَر او را این نِدا
۱۳۸۴ سیر گشتی سیر؟ گوید نه، هنوز اینْت آتش، اینْت تابِش، اینْت سوز
۱۳۸۵ عالَمی را لُقمه کرد و دَرکَشید مَعْده‌اَش نَعْره زنان هَلْ مِنْ مَزید
۱۳۸۶ حَقْ قَدَم بر وِیْ نَهَد از لامَکان آن‌گَهْ او ساکِن شود از کُنْ فَکان
۱۳۸۷ چون که جُزوِ دوزخ است این نَفْسِ ما طَبْعِ کُل دارد همیشه جُزوها
۱۳۸۸ این قَدَم حَق را بُوَد کو را کُشَد غیرِ حَقْ خود کی کَمانِ او کَشَد؟
۱۳۸۹ در کَمانْ نَنْهَند اِلا تیرِ راست این کَمان را باژگونْ کَژْ تیرهاست
۱۳۹۰ راست شو چون تیر و وارَهْ از کَمان کَزْ کَمان هر راست بِجْهَد بی‌گُمان
۱۳۹۱ چون که وا گشتم زِ پیکارِ بُرون رویْ آوَرْدم به پیکارِ دَرون
۱۳۹۲ قَدْ رَجَعْنا مِنْ جِهادِ الْاصْغَریم با نَبی اَنْدَر جِهادِ اَکْبَریم
۱۳۹۳ قُوَّت از حَق خواهم و توفیق و لاف تا به سوزن بَر کَنم این کوهِ قاف
۱۳۹۴ سَهْلْ شیری دان که صَف‌ها بِشْکَند شیرْ آن است آنْ که خود را بِشْکَند

#دکلمه_مثنوی

1 پاسخ

تعقیب

  1. […] در کنوز الحقایق نیامده و مولانا این حدیث را در مثنوی (دفتر اوّل بخش ۷۶) عنوان کرده و شرح و تفسیری سخت مستوفی و دلکش و مؤثّر […]

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *