مثنوی مولانا -دفتر دوّم – بخش ۱۰۹ – پَذیرا آمدنِ سُخَنِ باطِل در دلِ باطِلان
۳۶۴۸ | گفت اینک راست پَذْرُفتم به جان | کَژْ نِمایَد راست در پیشِ کَژان | |
۳۶۴۹ | گَر بگویی اَحْوَلی را مَهْ یکیست | گویَدَت این دوست و در وَحْدت شَکیست | |
۳۶۵۰ | وَرْ بَرو خَندَد کسی گوید دُو است | راست دارد، این سِزایِ بَدخو است | |
۳۶۵۱ | بر دروغان جمع میآید دروغ | لِلْخَبیثاتْ اَلْخَبیثین زد فُروغ | |
۳۶۵۲ | دلفَراخان را بُوَد دستِ فَراخ | چَشمکوران را عِثارِ سَنگْلاخ |
دکلمه_مثنوی
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!