مثنوی مولانا – دفتر دوّم – بخش ۹۱ – قِصّهٔ تیراندازی و تَرسیدنِ او از سواری که در بیشه می‌رفت

 

۳۱۷۱ یک سَواری با سِلاح و بَسْ مَهیب می‌شُد اَنْدَر بیشه بر اسبی نَجیب
۳۱۷۲ تیراندازی بِحُکْم او را بِدید پَس زِ خَوْفِ او کَمان را دَرکَشید
۳۱۷۳ تا زَنَد تیری، سَوارش بانگ زد من ضَعیفَم، گَرچه زَفْتَسْتَم جَسَد
۳۱۷۴ هان و هان مَنْگَر تو در زَفْتیِّ من که کَمَم در وَقتِ جنگ از پیرزن
۳۱۷۵ گفت رو، که نیک گفتی وَرْنه نیش بر تو می‌انداختم از تَرسِ خویش
۳۱۷۶ بَس کَسان را کآلَتِ پیکار کُشت بی‌رُجولیَّت چُنان تیغی به مُشت
۳۱۷۷ گَر بِپوشی تو سِلاحِ رُستَمان رفت جانَتْ چون نباشی مَردِ آن
۳۱۷۸ جانْ سِپَر کُن، تیغ بُگْذار ای پسر هر کِه بی‌سَر بود ازین شَهْ بُرد سَر
۳۱۷۹ آن سِلاحَت حیله و مَکْرِ تو است هم زِ تو زایید و هم جانِ تو خَسْت
۳۱۸۰ چون نکردی هیچ سودی زین حِیَل تَرکِ حیلَت کُن که پیش آید دُوَل
۳۱۸۱ چون یکی لحظه نَخورْدی بر زِ فَن تَرکِ فَن گو، می‌طَلَب رَبُّ الْمِنَن
۳۱۸۲ چون مُبارک نیست بر تو این عُلوم خویشتن گولی کُن و بُگْذر زِ شوم
۳۱۸۳ چون مَلایِک گو که لا عِلْمَ لَنا یا اِلٰهی غَیرَ ما عَلَّمْتَنا

دکلمه_مثنوی

ارتباط تنگاتنگ مقالات شمس و مثنوی مولانا
یکی در راهی می رفت، شخصی را دید زفت و سواره و سلاح های چُست بربسته. گفت که بزنم او را پیش از آنکه قصد من کند. سوار گفت: “بَطَلم  منگر که سخت بی هنرم”. گفت: “نیک گفتی که از بیم خود خواستم تو را تیر زدن اکنون بیا تا کنارت گیرم”.
شمس تبریزی
بَطَلم  منگر: به چشم یک انسان شجاع به من نگاه نکن.

همین مطلب در شعر بالا در مثنوی آمده است
حتی مفهوم همین داستان نیز در جای دیگری از مثنوی آمده است:
کِنْگِ زَفْتی کودکی را یافت فَرد
زَرد شُد کودک زِ بیمِ قَصْدِ مَرد
این نمونه ای از دهها روایت و داستان و نکات ریز و درشت است که مستقیم توسط مولانا از سخنان شمس (که در کتاب مقالات شمس ثبت شده است) در مثنوی آمده است. با توجه به اینکه سرایش مثنوی تقریبا ده سال بعد از غیبت همیشگی شمس آغاز شده است، چنین شباهت فراوان در تعداد و کیفیت، تردیدی باقی نمی گذارد که مولانا شخصا نسخه های مقالات شمس را در اختیار داشته است و برای سرایش مثنوی آنها را مطالعه می کرده یا حتی شخصا نیز در نوشتن متن مقالات دخیل بوده است. این مساله را حتی شمس نیز در مقالات اشاره ای داشته است:
چیزک ها بود که نگفته بودم  هیچدر میان این سخن ها گفته شدامّا باز پوشیده شدمگر مولانا چون بنویسدبه نور خدا چیزی بیابد.
شمس تبریزی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *