مثنوی مولانا – دفتر ششم – بخش ۱۱۴ – رَوان گشتنِ شاهزادگانْ بَعد از تمامِ بَحث و ماجَرا به جانِبِ ولایَتِ چین سویِ معشوق و مَقْصود تا به قَدْرِ اِمْکانْ به مَقْصود نزدیکتَر باشند اگر چه راهِ وَصْلْ مَسدود است به قَدْرِ امکانْ نزدیکتَر شُدن مَحْمود است اِلی آخِرِهِ
۳۹۹۳ | این بِگُفتند و رَوان گشتند زود | هر چه بود ای یارِ منْ آن لحظه بود | |
۳۹۹۴ | صَبر بُگْزیدند و صِدّیقین شُدند | بَعد از آن سویِ بِلادِ چین شُدند | |
۳۹۹۵ | والِدین و مُلْک را بُگْذاشتند | راهِ معشوقِ نَهانْ بَر داشتند | |
۳۹۹۶ | هَمچو ابراهیمِ اَدْهَم از سَریر | عشقشان بیپا و سَر کرد و فَقیر | |
۳۹۹۷ | یا چو ابراهیم مُرْسَل سَرخَوشی | خویش را اَفْکَنْد اَنْدَر آتَشی | |
۳۹۹۸ | یا چو اِسْماعیلِ صَبارِ مَجید | پیشِ عشق و خَنْجَرشْ حَلْقی کَشید |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!