مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۰۷ – حُکْم کردنِ داوود عَلَیْهِ السَّلام برکُشندهٔ گاو
۲۳۹۰ | گفت داوود این سُخَنها را بِشو | حُجَّتِ شَرعی در این دَعوی بِگو | |
۲۳۹۱ | تو رَوا داری که من بیحُجَّتی | بِنْهَم اَنْدَر شهرْ باطِلْ سُنَّتی؟ | |
۲۳۹۲ | این کِه بَخشیدَت خریدی؟ وارِثی؟ | رَیْع را چون میسِتانی حارِثی؟ | |
۲۳۹۳ | کَسْب را هَمچون زِراعَت دان عَمو | تا نَکاری دَخْل نَبْوَد آنِ تو | |
۲۳۹۴ | آنچه کاری بِدْرَوی آنْ آنِ توست | وَرْنه این بیداد بر تو شُد دُرُست | |
۲۳۹۵ | رو بِدِه مالِ مُسلمان کَژْ مگو | رو بِجو وام و بِدِه باطِل مَجو | |
۲۳۹۶ | گفت ای شَهْ تو همین میگوییاَم | که هَمیگویند اَصْحابِ سِتَم؟ |
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!