مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۸۶ – دَر آمَدنِ آن عاشقِ لااُبالی در بُخارا و تَحْذیر کردنِ دوستانْ او را از پیدا شُدن

 

۳۸۷۳ اَنْدَر آمد در بُخارا شادمان پیشِ معشوقِ خود و دارُالْاَمان
۳۸۷۴ هَمچو آن مَستی که پَرَّد بر اَثیر مَهْ کِنارش گیرد و گوید که گیر
۳۸۷۵ هرکِه دیدَش در بُخارا گفت خیز پیش از پیدا شُدن مَنْشین گُریز
۳۸۷۶ که تو را می‌جوید آن شَهْ خشمگین تا کَشَد از جانِ تو دَهْ ساله کین
۳۸۷۷ اَللهْ اَللهْ درمَیا در خونِ خویش تکیه کَم کُن بر دَم و اَفْسونِ خویش
۳۸۷۸ شِحْنهٔ صَدْرِ جهان بودیّ و راد مُعْتَمَد بودی مُهَندس اوسْتاد
۳۸۷۹ غَدْو کردی وَزْ جَزا بُگْریختی رَسْته بودی باز چون آویختی؟
۳۸۸۰ از بَلا بُگْریختی با صد حِیَل اَبْلَهی آوَرْدَت این جا یا اَجَل؟
۳۸۸۱ ای کِه عَقلَت بر عُطارِدْ دَق کُند عقل و عاقل را قَضا اَحْمَق کُند
۳۸۸۲ نَحْسْ خرگوشی که باشد شیرجو زیرکیّ و عقل و چالاکیْت کو؟
۳۸۸۳ هست صد چندین فُسون‌هایِ قَضا گفت اِذا جاءَ الْقَضا ضاقَ الْفَضا
۳۸۸۴ صد رَهْ و مَخْلَص بُود از چپّ و راست از قَضا بَسته شود کو اَژدَهاست

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *