مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۲۰۲ – ذِکْرِخیالِ بَد اندیشیدنِ قاصِرْ فَهْمان

 

۴۲۲۸ پیش از آنْکْ این قِصّه تا مَخْلَص رَسَد دودِ گَندی آمد از اَهْلِ حَسَد
۴۲۲۹ من نمی‌رَنجَم ازین لیک این لَکَد خاطِرِ ساده‌دلی را پِیْ کُند
۴۲۳۰ خوش بَیان کرد آن حکیمِ غَزْنَوی بَهرِ مَحجوبانْ مِثالِ مَعْنوی
۴۲۳۱ که زِ قُرآن گَر نَبینَد غیرِ قال این عَجَب نَبْوَد زِ اَصْحابِ ضَلال
۴۲۳۲ کَزْ شُعاعِ آفتابِ پُر زِ نور غیرِ گرمی می‌نَیابَد چَشمِ کور
۴۲۳۳ خَربَطی ناگاه از خَرخانه‌یی سَر بُرون آوَرْد چون طَعّانه‌یی
۴۲۳۴ کین سُخَن پَست است یعنی مَثْنوی قِصّه پیغامبر است و پِیرَوی
۴۲۳۵ نیست ذِکْرِ بَحث و اسرارِ بُلند که دَوانَند اَوْلیا آن سو سَمَند
۴۲۳۶ از مَقاماتِ تَبَتُّل تا فَنا پایه پایه تا مُلاقاتِ خدا
۴۲۳۷ شَرح و حَدِّ هر مَقام و مَنْزِلی که به پَر زو بَر پَرَد صاحِبْ‌دلی
۴۲۳۸ چون کتابُ اللهْ بِیامَد هم بر آن این چُنین طَعْنه زدند آن کافِران
۴۲۳۹ که اَساطیراست و افسانه‌یْ نَژَند نیست تَعْمیقیّ و تَحْقیقی بُلند
۴۲۴۰ کودکانِ خُردْ فَهْمَش می‌کُنند نیست جُز اَمْرِ پَسَند و ناپَسَند
۴۲۴۱ ذِکْرِ یوسُف ذِکْرِ زُلفِ پُر خَمَش ذِکْرِ یَعقوب و زُلَیخا و غَمَش
۴۲۴۲ ظاهراست و هرکسی پِیْ می‌بَرَد کو بیان که گُم شود در وِیْ خِرَد؟
۴۲۴۳ گفت اگر آسان نِمایَد این به تو این چُنین آسان یکی سوره بِگو
۴۲۴۴ جِنَّتان و اِنْسِتان و اَهْلِ کار گو یکی آیَت ازین آسان بیار

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *