مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۳۵ – به وجود آمدنِ موسیٰ و آمدنِ عَوانان به خانهٔ عِمْران و وَحی آمدن به مادرِ مُوسیٰ که موسیٰ را در آتش انداز

 

۹۴۸ خود زنِ عِمْران که موسیٰ بُرده بود دامَن اَنْدَر چید ازان آشوب و دود
۹۴۹ آن زنانِ قابِلِه در خانه‌ها بَهرِ جاسوسی فرستاد آن دَغا
۹۵۰ غَمْز کردندش که این جا کودکی‌ست نامَد او میدان که در وَهْم و شکی‌ست
۹۵۱ اَنْدَرین کوچه یکی زیبا زنی‌ست کودکی دارد وَلیکِن پُرفَنی‌ست
۹۵۲ پس عَوانان آمدند او طِفْل را در تَنور انداخت از اَمرِ خدا
۹۵۳ وَحی آمد سویِ زن زان با خَبَر که زِ اصلِ آن خَلیل است این پسر
۹۵۴ عِصْمَتِ یا نارُ کونی بارِدا لا تَکُونَ النّارُ حَرًّا شارِدا
۹۵۵ زن به وَحی انداخت او را در شَرَر بر تَنِ موسی نکرد آتش اَثَر
۹۵۶ پس عَوانانْ بی‌مُراد آن سو شُدند بازْ غَمّازان کَزْ آن واقِف بُدند
۹۵۷ با عَوانان ماجَرا بَر داشتند پیشِ فرعون از برایِ دانگِ چند
۹۵۸ کِی عوانان باز گردید آن طَرَف نیکْ نیکو بِنْگَرید اَنْدَر غُرَف

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *