مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۵۲ – حِکایَت

 

۱۳۸۷ در صَحابه کَم بُدی حافظ کسی گَرچه شوقی بود جانْشان را بَسی
۱۳۸۸ زان که چون مَغْزش دَر آکَند و رَسید پوست‌ها شُد بَسْ رَقیق و واکَفید
۱۳۸۹ قِشْرِ جَوْز و فُسْتُق و بادام هم مَغْز چون آکَنْدَشان شُد پوست کَم
۱۳۹۰ مَغْزِ عِلْم اَفْزود کم شُد پوستَش زان که عاشق را بِسوزَد دوستش
۱۳۹۱ وَصْفِ مَطْلوبی چو ضِدِّ طالِبی‌ست وَحی و بَرقِ نورْ سوزنده‌یْ نَبی‌ست
۱۳۹۲ چون تَجَلّی کرد اَوْصافِ قدیم پس بِسوزَد وَصْفِ حادث را گِلیم
۱۳۹۳ رُبْعِ قرآن هر کِه را مَحْفوظ بود جَلَّ فینا از صَحابه می‌شِنود
۱۳۹۴ جمعِ صورت با چُنین مَعنیِّ ژَرْف نیست ممکن جُز زِ سُلطانی شِگَرف
۱۳۹۵ در چُنین مَستی مُراعاتِ اَدَب خود نباشد وَرْ بُوَد باشد عَجَب
۱۳۹۶ اَنْدَر اِسْتِغْنا مُراعاتِ نیاز جمعِ ضِدّین است چون گِرد و دراز
۱۳۹۷ خود عَصا معشوقِ عُمْیان می‌بُوَد کورْ خود صندوقِ قرآن می‌بُوَد
۱۳۹۸ گفت کوران خود صنادیقَند پُر از حُروفِ مُصْحَف و ذِکْر و نُذُر
۱۳۹۹ باز صندوقی پُر از قرآن بِهْ است زان که صندوقی بُوَد خالی به دست
۱۴۰۰ باز صندوقی که خالی شُد زِ بار بِهْ زِ صندوقی که پُر موش است و مار
۱۴۰۱ حاصل اَنْدَر وَصلْ چون افتاد مَرد گشت دَلّاله به پیشِ مَردْ سَرد
۱۴۰۲ چون به مَطْلوبَت رَسیدی ای مَلیح شُد طَلَب کاریِّ عِلْم اکنون قَبیح
۱۴۰۳ چون شُدی بر بام‌هایِ آسْمان سَرد باشد جُست و جویِ نَرْدبان
۱۴۰۴ جُز برایِ یاری و تَعْلیمِ غَیْر سَرد باشد راهِ خیر از بَعدِ خَیْر
۱۴۰۵ آینه‌یْ روشن که شُد صاف و مَلی جَهْل باشد بَر نَهادن صَیْقلی
۱۴۰۶ پیشِ سُلطانْ خوش نِشَسته در قَبول زشت باشد جُستنِ نامه وْ رَسول

#دکلمه_مثنوی

2 پاسخ

تعقیب

  1. […] ربع قرآن هر کرا محفوظ بود  جل فینا از صحابه می‌شنود.(دفتر سوم بخش ۵۲ بیت ۱۳۹۳) ناگفته نماند که در کلیۀ نسخ چاپی از آن جمله چاپ نیکلسن […]

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *