مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۶۷ – در بیانِ آن که تَنْ روح را چون لباسی است و این دستْ آستینِ دستِ روح است و این پایْ موزهٔ پایِ روح است

 

۱۶۱۱ تا بِدانی که تَن آمد چون لباس رو بِجو لابِسْ لباسی را مَلیس
۱۶۱۲ روح را توحیدِ اَللهْ خوش تَر است غیرِ ظاهرْ دست و پایِ دیگر است
۱۶۱۳ دست و پا در خواب بینی وِ ائْتِلاف آن حقیقت دان مَدانَش از گِزاف
۱۶۱۴ آن تویی که بی‌بَدَن داری بَدَن پس مَتَرس از جسم و جانْ بیرون شُدن

#دکلمه_مثنوی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *