رباعی ۲۴۳ مولانا

 

با دشمنِ منْ یار چو بسیار نِشَست با یارْ نَشایَدَم دِگَر بار نِشَست
پَرهیز ازان گُلی که با خار نِشَست بُگْریز ازان مگس که با مار نِشَست

 

#شرح_رباعی

اگر دوست صمیمی تو هم‌نشین دشمنانت شد، دیگر نباید با او دوستی کنی. بپرهیز از آن گلی که هم‌نشین خار شد، دوری کن از آن مگسی که بر روی مار نشست.

1 پاسخ
  1. درنا
    درنا گفته:

    تو چگونه یاری باشی؟
    که اندرون رگ و پی سر یار را
    چون کف دست ندانی.

    شمس تبریز

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *