رباعی ۴۴۱ مولانا

 

ما را همه رنج از طَمَعِ خام افتاد وَزْ شَهوتِ نَفْس و خارشِ کام افتاد
مُرغی که برایِ دانه در دام افتاد اَنْدَر قَفَصِ تَنگ و لبِ بام افتاد

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *