مکتوبات مولانا – مکتوب ۱۴ – به اکملالدّین طبیب در جواب نامۀ او
تحیّت و سلام صدر کبیر، ملک الحکما، اَصفی جواهرالحیات، تریاق سُموم البلیّات، ثمرَةُ شَجرةِ العُقول، قامِعُ غوایل الفُضول، ذی الخصال المحمودة و الخطرات المقصوده، رضیّ الصدّیقین، ینبوعُ الیقین، ذی التّقی والورع، خیر منهلٍ و مکترع، عالی الافکار، سَنِیُّ الاَذکار، اکمل الحقّ والدّین، راح الرّوح، مفتاح الفتوح ادام الله فضله و حوَّله و اولاه و منحه و اَعطاه خیرَ ما اعطی محسناً رسید، مشابهاً لکَرمِهِ و فضله، مشاکلاً لِنُبلهِ و سؤدَدِه، موازیاً لشَرفه و محتده[۱] و نسیم مودّت و خلوصِ محبّت از آن به مشام رسید و به شکر و دعا مقابل افتاد.
فما کُلّ من قَادَ الجیاد یَسُوسُها
و لاکُلُّ من اَجری یُقال له مُجری[۲]
والحمداللهِ الذّی خَصَّهُ بالفضل و ایَّده بالسَبِق و رَدَّلَهُ من المجَد و زادَهُ بِرَّاً و فضلاً و قُدَّمَهُ الی الخیراتِ قولاً و فعلاً[۳]، هیجانِ شوق افزون شد و متضاعف گشت.
و وَدِدتُ ان اُعطَی المُنی فاطیرُ من
شوقی الیه مع الحَمام الطّایر[۴]
سلام و تحیّت از این طرف مطالعه فرماید و آرزومندی و تعطّش بدان دیدار عزیز که: یَرتاحُ له النّفس و یتکامَل به الاُنس و یُبَجّلُ موقعه من العقول و یُعمِّرُ ماسلف مِن برّه و یَحُلُّ عندی محلَّ النِعم الجِسام والمواهب العِظام[۵]، غالب و باعث داند. ملاقات فی ایمن الاوقات میسّر و مهیّا باد.
——————-
[۱] مانند سخاوت و فضیلت اوست، نجابت و ناموس او به موازات نجابت و ناموس تبار اوست.
[۲] هر که راهبر اسب تندرو شد، رام کنندۀ آن نیست و هر که مشغول کاری شد، اجرا کننده آن نیست.
[۳] ترجمۀ استاد سبحانی: و سپاس خدایی را که او را به فضل مخصوص کرد و با پیشی گرفتن بر همه مؤیّد ساخت و او را به لباس بزرگی ملبس کرد و از جهت نیکی و فضیلت او را افزونی داد و از جهت قول و فعل او را در خیرات مقدم داشت.
[۴] دوست داشتم که از شوق با کبوتری به طرفت پرواز کنم.
[۵] ترجمۀ استاد سبحانی: آنکه روح را راحت میکند و انس را کمال میبخشد و عقول با آن موقعیّت کسب میکنند، احسان او را به خاطر میآورد و بر عمر میافزاید و او در نزد من جایگاه نعمتهای عظیم و بخششهای بزرگ دارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!