مکتوبات مولانا – مکتوب ۸۰ – ظاهراً به سلطان عزّالدّین کیکاووس، تقاضای رفع تعدّی والی از داماد حسام‌الدّین چلبی

سایۀ عدل و احسانِ خدایگانِ عالم عظّم اللهُ سلطانَهُ و اَبَّد برهانه و لازالت الملوک منخرطین فی سلک خدَمه و الأیامن سایرةً تحت ظلّ عَلَمِه بر سر عالمیان، سال‌هایِ بی‌پایان گسترده باد، بر رأی معلّای خدایگانِ عالم عظّم اللهُ دولته عرض داشته می‌شود حالِ بندۀ کمینه که داماد شیخ المشایخ، ابایزید العصر، جنید الزّمان، امین القلوب، حسامُ الحقّ والدّین ادام الله برکته که امروز آرامِ دل و روشنیِ چشم این پدر است، بر رأی خدایگان عالم، سیّدالسّلاطین خلّداللهُ دولته پوشیده نیست که سیّدالمشایخ چند کرّت عزیمتِ سفر کرد، این داعی به هزار لابه مانع شد. این پدر نخواست که بی‌صحبتِ عزیزِ او باشد و نخواست که این خطّۀ مملکتِ خدایگان عالم عظّم اللهُ دولته از چو او یگانه‌ای و از چنین همّتی و دعایی خالی ماند که شاهانِ نامدارِ ربّانی به جان جسته‌اند که در ممالکِ ایشان از خواصّ حق مقیم باشند و آن را بِهْ از خزاین و لشکرهای قاهر دانسته‌اند و خدایگانِ عالم، بحمدالله بدان اعتقاد آراسته است که طالبِ دلِ اهلِ دلان باشد. اکنون چند بار از والی وقت نمودند که کمینۀ بندگان را می‌رنجاند و قصد و تعدّی می‌کند و آن آزار به خاطرِ سیّدالمشایخ و به دلِ این پدر مخلص می‌رسد. تصدیع و ابرام از حضرتِ معلّای خدایگانی خلّدالله ملکه دور می‌داشتم، امّا چون از حدّ برفت و عنایتِ پادشاهانۀ خدایگانِ عالم بر همۀ اهلِ خیر و درویشان رایج است خاصّه بدین پدر، چشم می‌دارم که به اشارتِ خدایگانِ جهان‌پناه، سکندرِ زمان خلّداللهُ مُلکه ظلمِ این والی و تعدّی او از این کمینۀ بندگان دفع شود تا به فراغتِ خاطر، ایمن چو کبوترانِ کعبه به دعای دولتِ قاهره مشغول باشد. المفتخر بدعایه، محمّدبن محمّدبن الحسین البلخی.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *