مکتوبات مولانا – مکتوب ۷۹ – به حسام‌الدّین چلبی، عرض اخلاص و بیان آرزوی دیدار

گُلِ خندان که نخندد چه کُند؟
عَلَم از مُشک نبندد چه کُند؟
[۱]
آن را که خدای تعالی اختیار کرد و خلعتِ صفاتِ کرَمِ خود در او پوشید و تاجِ: وَ لَقَدِ اخْتَرنَاهُمْ عَلَی عِلْمٍ عَلَی الْعَالَمِین[۲]، بر فرقِ او نهاد ادام اللهُ فی العالمین ظَلَّه، او بنده‌نوازی کهترپروری نکند چه کند؟ صدبار گواه گرفتم خلق را و خالق را که هر چه آن مخدوم اندیشید منت‌های اندیشۀ من است و هرچه بفرماید و خطاب کند خلاصۀ خطابات من. حق، آرزوهای روحِ ما را چون خواست که روا کند، صورتِ مبارکش را مصوّر کرد و هر چه آرزوی جانِ ما باشد، لاشک در خطاب و اشارات مخدوم حسام الدّین لازال مخدوماً لامع باشد. اگر آن مراد برآید به ظاهر و اگر برنیاید بهاءالدّین را و اصولِ او را آن شرف و عزّت بس کند که معاونت و شفقتِ آن خاطرِ آفتاب‌صفت یاری او کند.
هر چه شما فرمایید هر که گوید که مولانا نگفته است، چلبی می‌گوید غرامت دارد.
از هر دو کون گوشۀ خلوت گزیده‌ای
بیرون ز کفر و دین ره دیگر گرفته‌ای
زان چشمۀ حیات که در کوی دوست بود
تا روز حشر ملک سکندر گرفته‌ای[۳]
*
گر شُکر شوم، شُکر تو نتوانم گفت
ور عذر شوم، عذر تو نتوانم خواست[۴]
بعد از هزاران سلام و شکر و شکرانه مطالعه فرمایند و آرزومندی روزافزون است و به دعای سعادت و خیر مشغول می‌باشم. آن دولت که پناهِ طالبان و مقصّرانِ عصر است و مددِ مددخواهان است و از کمالِ مرحمت مالامال است و بَد‌بَرداری و تقصیرپذیری و عذر و شفاعت‌اندیشی و آن مروّتِ لایعلم الّا الله از عالَم منقطع مباد، آمین. و آن حرز اعظم که دافع بلیّاتِ آخرِ زمان است، محفوظ و محرز باد، آمین یا ربَّ العالمین. از همّتِ شما شکرها دارم، عذرش هم شما بخواهید.
————————–

[۱] بیت اول غزل ۸۳۵ مولانا.

[۲]  آیۀ ۳۲ سورۀ دخان: و به راستی که ایشان را آگاهانه بر جهانیان برگزیدیم‌.

[۳] با اختلافاتی، غزل ۵۸۵ عطار نیشابوری.

[۴] شاعر این بیت یافت نشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *