مکتوبات مولانا – مکتوب ۸۳ – به جلالالدّین قرهطایی درخواست پانصد درم وام جهت خرید باغ از جانب ورثۀ صلاحالدّین
سعادتِ دو جهانی و امداد رحمتِ آسمانی قرین روزگارِ همایونِ مشرّفِ مزیّن گزیدۀ سیّدالامرا، مفخرالکبرا، عالی الهمم، ملکیُّ الاخلاق، کرّوبیُّ الاوصاف، معدن الخیر و الانصاف، مختصّ الملوک والسّلاطین، ملجاء الضّعفا، مونس الفقرا، مغیث المظلومین، جلال الملّة والدّین ادام اللهُ عُلوَّهُ و لازال السّعد له خادماً والاقبال لبابه ملازماً باد. بیباد: نفخت فیه نمیشود، و ایزد جلّ جلاله در کلِّ احوال معین و ناصر و مؤیّد و مسدّد و مرشد و مونس و راعی و شاکر مساعی بحقّ النّبیّ محمّدٍ و آله.
چون شفقت و میل و رغبتِ ذاتِ شریف و عنصر لطیفِ ظریفِ مبارکش به جانبِ تربیتِ فضلا و تقویتِ علما و فقرا معاینه میبیند، اگر فقیرِ ربّانی محقّق در مهمّی استعانت خواهد جستن و احبُّ وضعُ الشیء فی محلّه[۱]، آن باشد که اوّل حاجت را به خدمتِ شما عرض دهد. در این وقت، ورثۀ ملک المشایخ و الابدال، سرُّالله فی الرّجال، جنیدالطّریقه، ابایزیدالحقیقه، المؤیَّد بالانوار الآلهیّه والأضوآء الرّبانیّه، المشرّف باشراق شمس المعارف، المختصُّ ببوارق نورالاختصاص، صلاح الحقّ والدّین قدّس اللهُ سرَّهُ و اعاذ علی العالمین نوره و برکته در این وقت، باغی خریدهاند، از ثَمَنِ آن پانصد درم در تأخیر میافتد، ده پانزده روز. بایع باغ مسامحت نمیکند. هر طرفی نگریسته شد از بهرِ التماس این معاونت، موافقتر و سزاوارتر مر این خیر و معاونت را از جانبِ مبارکِ آن یگانۀ عصر دیده نشد. واجب آمد خدمتِ شما را مقدّم داشتن در التماس قرض.
آن مقدار چشم میداریم که بر عادتِ درویشنوازی و فقیرپروری و ذخیرهسازیِ آن روز که خلایق به ذخیرۀ عمل صالح محتاج باشند، خاصّه تخم خیر کاشتن در بابِ آن فقرای الهی که به اسم، فقرااند و به حقیقت، سلاطین دو جهاناند که فقرای عامّه پردۀ ایشاناند تا بیتمییزان خرقه و عبادتپرستان بدیشان راه نبرد، حق تعالی بصیرت آن یگانه را و طلبِ لطیفِ او را از حجاب حرمان محفوظ و محروس دارد. آمین یا ربَّ العالمین.
——————————–
[۱] و دوست دارم هر چیزی را در جای خود قرار دهم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!