مکتوبات مولانا – مکتوب ۹۵ – ظاهراً به سلطان عزّالدّین کیکاووس، تبریک ازدواج و سفارش صدرالدّین پسر حسام‌الدّین چلبی

سعادت و اقبال، قرینِ روزگارِ یگانۀ عالم، فخر آل داود، صفوة الوری، قبلة السُّری، مغیث المظلومین، مجیرالمحرومین، افتخارالسّلاطین، بحرالمکارم، خداپرستِ رعیّت نوازِ احسان‌گستر ادام اللهُ عُلوَّهُم و دمّر عدوّهُم و عصَمَهم و کلاهُم و رَعاهم و من الخیر لا اَخلاهم. و ایزد جلّ جلاله در جملۀ احوال و اقوال و افعال، حافظ و ملهم الخیر و مرشد باد، بمنّه و کرمه.
سلام و دعا و تحیّت و ثنا رسانیده می‌آید و آرزومندی غالب است. حق تعالی ملاقات را سببی سازد سریع. اِنَّهُ مُجِیبٌ سَمِیعٌ[۱]. شنوده آمد مصاهرۀ مبارک همایون. مبارک بادها کرده شد و دعاهای خیر کرده آمد.
الحمدلله علی فضله
قد وَصلَ الحقٌّ الی اهله[۲]
ملک جلّ جلاله که جامع خلایق است، منیبانِ درگاهِ خود را و مُتوکّلانِ راهِ رحمتِ خود را جایی تعلّق دهد که سببِ مزیدِ دولتِ هر دوجهانی باشد که: وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللهَ بَالِغُ اَمرِهِ[۳]، که هر که توکّل و اعتماد بر فضلِ حق دارد تعالی و تقدّس و متوجّه حضرت مقدّس ازلی او باشد، معاذالله که گمان داریم که به هیچ حال، حق تعالی او را بد پیش آرد، بلکه هزار نیکی پیش آرد که ضیف الله باشد و هوالّذی لایوذی ضیفه، هر که روی به حق آرد و به بندگانِ خاصِ او، هر چه او را پیش آید سببِ سعادتِ او باشد و اگرچه حالی او را از آن اندوهی آید، آن اندوه از پیش برخیزد و سعادت‌ها متواتر شود.
رَضَیت بِما قَسَّمَ اللهُ لی
وَ فَوّضتُ اَمری اِلی خالِقی
لَقَد اَحسَنَ اللهُ فیما مَضی
کَذلِکَ یُحسِنُ فیما بَقی
[۴]
قال الله تعالی: انا عنْد ظنّ عبدی بی و انا معه حین یذکرنی، من ذکرنی فی ماله، ذکرته فی مالی و من ذکرنی علی ملاءٍ ذکرته علی ملاءٍ و من ذکرنی فی نفسه، ذکرته فی نفسی[۵].
حق جلّ جلاله هر سعادت که افزون‌تر است و هر اقبال که سنی‌تر است، میسّر و مُقیّضِ آن عزیز داراد، انّه مجیبُ الدّعا[۶].
آرندۀ تحیّت، فرزند مخلص، قرةُّالعین، شریف الاخلاق، کریم الاعراق، حسیبِ نسیب، صدرالدّین ابن الشّیخ امین القلوب، جنیدالوقت، ابایزید الزّمان، مفخرالمشایخ، قایدالسّالکین، حسام الحقّ والدّین متّع الله المسلمین بطول بقایه متوجّه خدمت است، آن کانِ لطف و احسان و همّتِ عالی و پادشاهانه بخشش را وصیّت حاجت نیست.
ولکن رأیتُ السّیف من بعد شحذه
الی الھزّ محتاجاً و ان کان ماضیاً[۷]
درویش‌نوازی و کهترپروریِ آن یگانه ابقاهم الله فی دولةٍ صافیةٍ و نعمةٍ کافیةٍ بر عالمیان و قاصدانِ آن بارگاه اظهر من الشّمس[۸] است. والشّمس لاتخفی بکلّ مکان[۹]. این وصیّت جهت آن است تا ما را نیز از ثوابِ آن احسان حظّی باشد که الدّال علی الخیر کفاعله. باری تعالی روی زمین را از وجودِ با جود و احسانِ بی‌مرّ و بی‌حدّ آن یگانۀ جهان خالی مگرداناد. آمین یا ربَّ العالمین.

—————————

[۱] اوست پاسخ دهندۀ شنوا.

[۲] فضل خدا را شکر که بالاخره حق به اهلش رسید.

[۳] بخشی از آیۀ ۳ سورۀ طلاق: و هر کس بر خداوند توکل کند، همو وی را کافی است، بی‌گمان خداوند سررشته‌دار کار خویش است.

[۴] این دو بیت منسوب است به مولا علی (ع) و در یکی از قطعات خاقانی به نام شعر قاضی تنوخی آمده و مولانا نیز در غزل ۳۱۲۹ از این دوبیت استفاده کرده: خرسندم به آنچه خدای متعال نصیبم فرموده و امر خویش به آفریدگارم واگذار می‌کنم و می‌دانم همانطور که در گذشته مرا مورد احسان قرار داده آینده‌ام را هم نیک قرار خواهد داد.

[۵] با اندکی اختلاف حدیث از پیامبر اکرم (ص): خداوند جل جلاله می‌فرماید: من نزد گمان بنده خود می‌باشم و وقتی مرا یاد کند با او می‌باشم اگر مرا در نفس خویش یاد کند من او را به تنهایی یاد می‌کنم، اگر مرا در جماعت یاد کند، من در جماعتی بهتر از آن او را یاد می‌نمایم.

[۶] اوست پاسخ دهندۀ دعا.

[۷] ترجمه استاد سبحانی: من شمشیر را پس از تیز شدنِ آن دیدم که اگر برنده هم باشد به حرکت نیاز دارد.

[۸] فرهنگ عمید: روشن‌تر و نمایان‌تر از آفتاب.

[۹] خورشید هیچ جا پنهان نمی‌شود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *