مکتوبات مولانا – مکتوب ۹۶ – به معین‌الدّین پروانه تقاضای جبران خسارت نظام‌الدّین داماد حسام‌الدّین چلبی

سعادت و اقبال، ملازمِ حضرتِ ملک الامرا، عالِم عادل، مؤید مظفّر منصور، تاج الایامن، عمدة الممالک، عمادالسّلطنه، مربّی العلما، مغیث المظلومین، باسط العدل، ناشرالاحسان، مؤسّس الخیرات، مستحق الکرامات، ذوالهمم العالیه، الغ قتلغ، الب خاصّ، عالی همّت، المؤیّد بروح القدس، پروانه بک ادام اللهُ عُلوَّهُ و اهلک عدوّه و یسّره للیُسری و جنّبه عن العُسری و اصلح اموره و شرح صدره و ایَّدهُ بروح منه پیوسته باد.
سلام و دعا لیلاً و نهاراً که واجب است، مورود می‌دارم و بر دست صبا می‌فرستم.
فریح الصّبا منّی الیک رسول[۱]
و معلوم است نصیحت و نیکوخواهی و هواداری و حفظ الغیبِ این داعی، خاصّه جھتِ آن ولیّ الانعام والاحسان والبادی بالخیر لایکافی.
و لکن بکت قبلی فَهیَّج للبّکا
بکاها فقلت الفضل للمتقدّم
[۲]
متقدّم در احسان و فقیرنوازی و دلداری کردنِ فقرا آن حضرت است و آن درخت است که امروز در این بیابان بی‌پناه سایه افکنده است، که محترقانِ آفتابِ آفات در آن سایه گریزند که ظلّ الله است. خَیرُ النّاسِ مَن یَنفَعُ النّاسَ و شرّ النّاسِ مَن یضّر النّاس[۳]. اطلبوالحوایج من سُمَحآء امّتی، فانّی وضعت فیهم الرّحمه.
آرندۀ تحیّت، فرزند مخلص معتقد، نظام الدّین نظم الله اموره از دعاگویان و هواخواهانِ آن دولت است و امروز فرزند درویشان است و هرچه دارد همه در وجوه فقر است و آن بر شما پوشیده نیست. مدّتی مدید است که واقعه بر واقعه و زیان بر زیان در حقِّ او می‌بود، مَن ثَخُنَ دینُهُ ثُخُنَ بَلاؤُهُ وَ مَن رَقَّ دینُهُ رَقّ بلاؤُهُ[۴]، توقّع است از مرحمت عامِ آفتاب صفتِ ابرمکرمتِ دریا عطیّتِ آن یگانه که نظرِ پادشاهانه دربارۀ او فرماید. امروز خویشِ فخرالمشایخ، امین القلوب، جنید الزّمان، ابایزید الوقت، بقیةُ السّلف، مقدّم الخلف، حسام الحقّ والدّین متّع الله المؤمنین بطول بقایه و بارک فی انفاسه، متعلّق اوست و از کوچکی خود، فرزند این داعی است. توقّع است که از توقّع افزون‌تر او را بنوازد و زنده کند، که: وَ مَنْ اَحیَاهَا فَکَاَنَّمَا اَحیَا النَّاسَ جَمِیعاً[۵]، تا بر این داعی و بر فقرا منّت‌ها باشد. جاوید مغیث خلایق باد، آمین یا ربَّ العالمین، و بر احسان‌ها و ایثارھای سابق مقبول گشته عندالله تعالی منضمّ گردد. نُّورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ[۶].

————————-

[۱] باد صبا پیک درود من به نزد توست. شاعر این مصرع به احتمال ابن ابی عاصیه السلمی.

[۲] لیکن او پیش از من گریست و گریه‌اش مرا به گریه در آورد، گفتم برتری از آن کسی است که کار پیشتر کرد. این بیت در دیباچه دفتر چهارم مثنوی آمده و مرحوم کاظم برگ نیسی بعد از ترجمه آن در حاشیه آورده است: شعر از عدی بن رقاع است از شاعران عصر اموی و معاصر جریر. به ولید بن عبد الملک اختصاص داشت. شوقی ضعیف نویسد: «ولید در برخی مجلس‌ها او را برتر از جریر می‌شمرد و جریر می‌آشفت و عدی را هجو می‌کرد.» (تاریخ الادب العربی، ج ۲، ص ۳۴۴) شرح حال او در الاغانی (ج ۹، ص ۳۰۷- ۳۱۷) آمده است.
شرح مثنوی ( شهیدی )، ج‌۵، ص: ۳.

[۳] حدیث نبوی: بهترین مردم کسی است که به دیگران فایده رساند و شرورترین مردم کسی است که به دیگران زیان رساند.

[۴] حدیث نبوی: آنکه دینش مستحکم باشد بلایش سخت است و آنکه دینش سست و ضعیف باشد بلایش اندک است.

[۵] بخشی از آیۀ ۳۲ سورۀ مائده: و هرکس کسی را زنده بدارد مانند این است که همه مردم را زنده داشته باشد.

[۶] بخشی از آیۀ ۳۵ سورۀ نور: نور در نور است، خداوند به نور خویش هر کس را که خواهد هدایت کند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *