مولوی‌نامه – جلد اول – فصل چهارم: رجحان بینش بر دانش

مولوی و دیگر اهل تحقیق به عقل کسبی و علوم درسی که به وسیلۀ کتاب و درس و تعلیم استاد تحصیل می‌شود، و حاصلش «دانش مکتبی» است، چندان وقعی نمی‌نهند؛ و این نوع علم را با هنرها و صنایع دستی فرق نمی‌گذارند.

تمام توجه و اهتمام این طایفه معطوف عقل موهوبی و علم کشفی لدنی است که سرچشمه‌اش درون جان؛ و سرمایه‌اش صفا و قوّت و نورانیت روح، و مکاشفات و مشاهدات قلبی و منازلات و معاملات روحانی؛ و خلاصۀ محصولش «بینش» یعنی «علم دل» و عین الیقین است، در مقابل «دانش» و علم الیقین.

این گروه از عرفا و محققان معتقدند؛ و درست و راست می‌گویند؛ که هرکس به چشمۀ زایندۀ جوشندۀ بینش؛ و گنجینۀ گران‌بار بی‌پایان گوهر عقل موهوبی و علم کشفی که معدن و منبعش باطن پاک و نفس مهذب خود انسان است، راه یافت، دیگر به مخزن کتب‌خانه و رنج تحصیل دانش‌های درسی مکتبی نیازمند نباشد؛ و این علوم را مایۀ مباهات و افتخار خود نداند.

هرکه در خلوت به بینش یافت راه/ او ز دانش‌ها نجوید دستگاه

با جَمال جان چو شد هم‌کاسه‌ای/ باشَدش زاخبار و دانش تاسه‌یی

دید بر دانش بُوَد غالب‌فَزا[۱]/ زان همی دنیا بچربد عامه را

زان‌که دنیا را همی‌بینند عَین/ وان جهانی را همی‌دانند دَین

[۱]  فرا: نیکلسون.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *