مولوینامه – جلد اول – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۲۹ – کشف حقایق و ماهیات اشیاء پیش عارفان کامل
از جمله آثار و خصایص علم موهوبی و مکاشفات و معاملات قلبی روحانی این است که حقایق و ماهیات اشیاء پیش عارفان کامل روشندل مکشوف و معلوم است؛ اما عامۀ خلق از ادراک ماهیات اشیاء عاجزند، و از آن موهبت که مخصوص صنف انسان کامل است بهره ندارند؛ پس اینکه میگویند بشر بر درک حقایق اشیاء قادر نیست اختصاص به طبقۀ عامه دارد؛ کاملان صاحبدل را از این حکم باید جدا و مستثنی شناخت.
عجز از ادراک ماهیت عَمو/ حالت عامه بود، مُطلق مگو
زانکه ماهیّات و سِرّ سِرّ آن/ پیش چشم کاملان باشد عِیان
در وجود از سرّ حق و ذات او/ دورتر از فهم[۱] و اِستِبصار کو
چونکه او مخفی نماند از مَحرمان/ ذات و وَصفی[۲] چیست کآن ماند نهان
در این مورد باز مولوی به قیاس اولوی متمسک شده است؛ یعنی جایی که سرّ حق و ذات نهفتۀ حق واجب الوجود سبحانه تعالی بر این محرمان پوشیده و پنهان نمانده باشد؛ ذوات و اوصاف ممکنات و ماهیات اشیاء به طریق اولی پیش این طایفه مکشوف و آشکار خواهد بود «ذات و وصفی چیست کآن ماند نهان».
[۱] وهم: خ.
[۲] ذات وصفی: خ. متن صحیحتر است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!