مولوینامه – جلد دوم – فصل چهارم: عقاید عرفانی و مسلک خاص مولوی – ۶۹ – تکلیف بشر برای کسب سعادت و هدایت و تربیت روحانی
در فصول قبل گفته شد[۱] بازهم تکرار میکنیم که چون مسلم داشتیم که بشر در هدایت و تربیت روحانی و وصول به مقام سعادت و کمال انسانی احتیاج به دستگیری استاد و هدایت و تربیت پیر کامل دارد؛ و این منصب مخصوص برگزیدگان الهی است که در سرشت ذاتی کامل مکمل و مهدی هادی خلق شده باشند، پس تکلیف سایر افراد بشر این است که آن فرد کامل منتخب را که هیچ عصر و زمانی از حجت وجودش خالی نیست بشناسند و در سیر و سلوک روحانی از وی پیروی کنند و اوامر و نواهی او را بیچونوچرا گردن نهند، و در تسلیم و انقیاد به جایی برسند که با او عشق بورزند و روح خود را با جان وی چنان پیوند دهند که قطرۀ هستی ناقص ایشان در دریای وجود پهناور او فانی و محو گردد تا به مدد اتصال و فنای جزء در کل، و ناقص در کامل، به درجۀ کمال برسند.
مولوی در این زمینه مخصوصاً بسیار پافشاری کرده و قسمت مهمی از مثنوی را به همین موضوع تخصیص داده و هرکجا با عبارتی و بیانی تازه و دلنشین این مطلب را تقریر فرموده است که در فصول پیش ما نیز دراینباره گفتوگو کردهایم اینجا بر طول کلام نمیافزاییم.
همین اندازه بازهم میگوییم که عقیده و روش مولوی در طریق معرفت و اتصال به آن طایفه که مردان خدا و پیشوا و هادی بشرند و کیفیت پیروی کردن از ایشان، با اعتقاد و مسلک سایر ارباب طرق و مسالک اعم از متشرع و صوفی کاملاً تفاوت دارد و این تفاوت را هم جایجای بازنمودهایم.
[۱] صفحه ۶۰۵٫
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!