شرح مثنوی بدیعالزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۱۵ – فهم کردن حاذقان نصارا مکر وزیر را
هرکه صاحب ذوق بود از گفت او | لذتی میدید و تلخی جفت او | |
چون سخن وزیر فریبکار ظاهری نغز و زیبا داشت و زیرکانه ترتیب مییافت مردم سادهدل و بیمعرفت را میفریفت ولی آنها که به سخن حق فیالجمله آشنایی داشتند از آن سخن در آغاز، لذت میبردند و سرانجام ناگواری آن را درمییافتند.
نکتهها میگفت او آمیخته | در جلاب قند زهری ریخته | |
نکته: مطلب دقیق و باریک، سخن ظریف و انبساط آور، مجازاً، سر و لطیفه، جهت ظرافت و سبب طرح مطلب. فرهنگ نوادر لغات و تعبیرات، ضمیمهی جلد هفتم دیوان کبیر، در ذیل: نکته.
جلاب: شربتی است متخذ از گلاب و هم وزن آن عسل یا شکر که بجوشانند تا به قوام آید و مجازاً به معنی مطلق شربت قند، خواه پخته یا خام نیز استعمال میکنند و نوع اول را ناپخته نیز بهکار میبردهاند و بدین مناسبت جلاب پخته و خام میگفتهاند. جع: هدایة المتعلمین، چاپ مشهد، ص ۳۱۴، ح، ۷۲۶، ۷۲۷، ح، معارف بهاء ولد، چاپ طهران، ص ۲۴۷- ۲۴۶٫
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!