شرح مثنوی بدیعالزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۱۶ – بیانِ دوازده سِبْط از نَصاری
قوم عیسی را بد اندر دار و گیر | حاکمانشان ده امیر و دو امیر | |
هر فریقی مر امیری را تبع | بنده گشته میر خود را از طمع | |
این ده و این دو امیر و قومشان | گشته بند آن وزیر بد نشان | |
دار و گیر: مجازاً، حکومت و فرمانروایی، مشغله و گرفتاری.
فریق: گروهی از مردم بیشتر از فرقه، دستهای از مردم خواه بسیار یا اندک.
تبع: پیرو، به معنی جمع نیز استعمال میشود.
بد نشان: دارای صفات بد و نکوهیده، بد اصل و فرومایه.
بیگمان فرض دوازده امیر برای مسیحیان از باب آن که حواریین دوازده تن بودهاند ساخته شده و مقصود از امیر، پیشوای مذهبی است نه فرمانروای ظاهری که مأخذ تاریخی ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!